خودتحریمی و دگرتحریمی!

0
در ایران امروز همه چیز تحسین برانگیز می‌باشد. حق با خردورزان عالم است چرا که منفی‌گرایی بنده بر همه چیز سایه افکنده است. در دورانی که تقریبا هر چیزی به واسطه رنگ‌های در دسترس تغییر چهره می‌دهد، نمی‌توان همانند امام علی (ع) با دیگران سخن گفت و تازه درک می‌شود که سخن گفتن با چاه چه طعمی دارد!
اساسا در کشورهای فاقد هر گونه برنامه غربی، همه چیز منحصر به فرد می‌باشد. به عنوان مثال همانند مدیریت یک مهد کودک می‌توان بچه‌ها را طبقه‌بندی نمود و موجبات سرگرمی طیف‌های مختلف را فراهم آورد. در چنین کشورهایی سوال پرسیدن جایگاه خاصی ندارد چرا که روندها همه چیز را نشان می‌دهند. نباید پرسید که چگونه می‌شود یک شرکت کاملا به گل نشسته در تابلو بورس آن‌ها رشد کردن را تجربه می‌نماید؟ چگونه می‌شود که قیمت سهام یک شرکت ده‌ها برابر می‌شود در حالی که خالص ارزش دارایی‌ها (NAV) به ازا هر سهم شرکت مربوطه بسیار پایینتر از قیمت هر برگه سهم آن می‌باشد و در عین حال هیچگونه افق مثبتی هم در پیش روی شرکت وجود ندارد؟ چگونه می‌شود که ملت نمی‌فهمند 50 درصد ضررشان معادل 100 درصد سودشان می‌باشد؟
در دورانی که گسترش و توسعه بازارهای مالی همانند تبانی گرگ و شیر و پلنگ تنها به نابودی جانداران گستاخ ختم می‌شود بهتر است از ستاره‌های آسمان‌ها سخن گفت تا لقمه‌های بزرگان!
فضای جامعه در کشورهای عقب‌افتاده و فلاکت‌زده غربی به گونه‌ای است که هر کس هر کاری دوست داشته باشد می‌تواند انجام دهد! می‌توان در روز روشن همه کار کرد و در عین حال از زندگی لذت برد! می‌توان کمی فکر کرد و در کمال آرامش، چند متر زمین را در آسمان‌ها معامله نمود!
در حقیقت می‌توان بیان نمود که بورس اوراق بهادار در چنین کشورهایی تنها به منظور اهداف متعالی همچون فروش دارایی‌های گوناگون، سرگرم‌سازی و مدیریت نقدینگی خلق شده است در حالی که در ایران امروز به هر چیزی فکر نشود، بازارهای مالی از یاد برده نمی‌شوند چرا که همگان بر این باورند که فلسفه اصلی بازارهای مالی، رشد و توسعه می‌باشد!
در چنین کشورهایی یک بورس کالا برای اشخاص حقیقی و حقوقی آگاه و قابل احترام خلق شده است که بتوانند همه بازار را به دست بگیرند چرا که استفاده از فرصت‌ها برای همگان آزاد است! در بازار مشتقه آن‌ها چند نماد وجود دارد که به شکل هنرمندانه‌ای در حال نوسان می‌باشند! در چنین بازاری است که باید بیان نمود که همین است که هست! به عنوان مثال تفاوت قیمت نگین و پوشال زعفران نمی‌تواند لزوما محقق گردد چرا که همه این بازار دست ماست و هر کس نمی‌خواهد برود! در این بازار می‌توان قرارداد آتی پسته را با چند صد درصد سود همراه نمود در حالی که بازار نقدی آن نوسان خاصی نداشته باشد! در هر حال همین است که هست و کارگزاران محترم هم تنها باید کارمزد خود را دریافت نمایند چرا که اساسا برای دریافت کارمزد خلق شده‌اند!
کشورهای مذکور از آنجایی که تحریم هستند نباید معاملات نقدی و آتی فلزات استراتژیک، ارزها و ابزارهای پولی، محصولات مختلف و خدمات قابل معامله را در بازارهای مالی خود مشاهده نمایند چرا که خودتحریمی بسیار موثرتر از دگرتحریمی است!
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید