بازی بزرگترها!

0
در حال حاضر شاید زمان آن رسیده باشد که آقای ترامپ پس از اجرای سیاست‌های مختلف از منصب ریاست جمهوری کنار برود و در عین حال فرد جدیدی زمام امور را به دست بگیرد. گاهی اوقات نمی‌توان حرکت بعدی یک فرد را مورد ارزیابی قرار داد اما نوع سیاست‌گذاری اتاق فکر ایالات متحده قابل پیش‌بینی می‌باشد.
آمریکایی‌ها اجرای چه سیاستی را در دستور کار قرار دارند؟ شاید بازگشت به دوران امپراتوری فراگیر آمریکا مهمترین رویکرد مورد تاکید باشد. به همین دلیل هنرنمایی و اجرای سناریو نظم نوین جهانی به آقای ترامپ واگذار شد که کار خود را به خوبی انجام داده است. شاید تغییر مجری یک رویکرد مورد توافق باشد اما با توجه به شرایط موجود، روند فعلی آمریکا نمی‌تواند تغییر نماید! آمریکایی‌ها به احتمال زیاد وقوع یک جنگ را مطلوب می‌دانند اما ای کاش زمان و مکان آن نیز اعلام می‌شد!
زمین اگرچه از بخش‌های مختلفی تشکیل شده است اما در طول تاریخ بشر دستخوش تغییرات گوناگونی قرار گرفته است. در حال حاضر ایالات متحده ابرقدرت دنیا می‌باشد. یکی از موضوعاتی که احتمالا اتفاق خواهد افتاد بحث بازی جدید بزرگترهاست. به وسیله آشوب‌ها و جنگ‌های داخلی می‌توان میزان مصرف را افزایش داد. همچنین می‌توان بازی با قدرت‌های کوچک را در دستور کار قرار داد. به همین دلیل بهتر است شرایط فعلی را همانند گذشته تصور نکرد!
یکی از موضوعات غیرقابل انکار در دنیای امروز، تاثیر قدرت‌های بزرگ بر معادلات جهانی می‌باشد. شاید بیان این مطلب صحیح نباشد اما بهتر است نقش موثر بزرگان دنیا بر سرنوشت سایر کشورها را مورد تاکید قرار داد. به عنوان مثال می‌توان حدس زد که دوران افول ترکیه فرا رسیده است چرا که بازی از جای دیگری هدایت می‌گردد. قضاوت صحیح پیرامون مسائل گوناگون به هیچ وجه ساده نمی‌باشد. به همین دلیل بهتر است تنها درباره حدس و گمان سخن گفت.
بخش عمده‌ای از مردم ایران بر این باورند که تغییرات صورت گرفته در سال 1357 هجری شمسی توسط اراده مستقیم مردم صورت گرفته است. محمدرضا پهلوی اعتقاد داشت که خود آمریکایی‌ها به دنبال تغییر نظام در ایران بودند. بنده نمی‌دانم واقعیت داستان چه بوده است اما مرور عملکرد آمریکایی‌ها در چند دهه اخیر فرضیه مذکور را قوت می‌بخشد. ایران نمی‌توانست به یک قدرت بزرگ مبدل شود در حالی که روی کار آمدن یک حکومت مخالف غرب و شرق می‌توانست داستان را جالب نماید. شاید آمریکایی‌ها به دنبال عبرت‌آموزی برای ایرانی‌ها بودند که به هر دلیلی داستان به سمت دیگری هدایت شد.
چگونگی پشت سر گذاشتن مشکلات گوناگون توسط جمهوری اسلامی کمی قابل تامل می‌باشد. تغییر حکومت مخاطره‌آمیز می‌باشد و در عین حال پایداری در برابر فشارهای مختلف همانند سخنان اینجانب نمی‌باشد که اوقات فراغت خود را به قصه گفتن مشغول می‌شوم. کشورهای منطقه خاورمیانه و محدوده آن به صورت حیرت‌انگیزی در حال چرخیدن به دور سر خود می‌باشند. به عنوان مثال حکومت لیبی از هم پاشید و به تبع آن جنگ قدرت در این کشور تمام نمی‌شود. عراق، سوریه، افغانستان، لیبی و … به هیچ وجه نتوانستند بدتر شدن اوضاع را کنترل نمایند چرا که بزرگترها بازی با کوچکترها را با موفقیت در دستور کار قرار داده‌اند.
بعد از انقلاب سال 57 ایران، خاورمیانه و محدوده پیرامون آن دستخوش تغییرات گسترده‌ای شد. همچنین استفاده ابزاری از دین به رایجترین رویکرد مبدل شد. یکی از احمقانه‌ترین حربه‌هایی که تفرقه در بین مردم را تقویت می‌نماید، اختلافات فرقه‌ای است. جمهوری اسلامی به دنبال حذف چنین اختلافاتی است اما تعصب برخی افراد بسیار کورکورانه می‌باشد. شاید در مقابل برخی تفکرات نتوان آرام بود اما عقل بزرگترین نعمتی است که به بشر عطا شده است.
پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی اتفاقات متعددی به وقوع پیوست. به عنوان مثال صدام حسین جنگ چندین ساله‌ای را به راه انداخت در حالی که خودش هم نمی‌دانست به دنبال چیست! ایران نیز دوران جالبی را در جنگ تحمیلی تجربه کرد. کویت از کویت بودن افتاد. همچنین ترکیه توانست از زیر فشار آمریکا خارج شود! به عبارت دیگر انقلاب سال 57 ایران، آغاز یکسری رویدادهای جدید در خاورمیانه بود.
شاید ظهور یک قدرت جدید در شرق آسیا بتواند توازن قدرت در این منطقه را تغییر دهد. به احتمال زیاد انتخاب گزینه‌های روی میز توسط تحلیلگران حرفه‌ای صورت خواهد گرفت. از نظر بنده می‌توان کشوری همانند ویتنام را انتخاب نمود چرا که پیشرفت و توسعه این کشور می‌تواند همانند دوستان ژاپنی و کره‌ای باشد!
پیش‌بینی روند آتی شرق آسیا به هیچ وجه ساده نمی‌باشد. به همین دلیل یک حدس پیرامون روندهای آتی بیان می‌گردد و در عین حال به بازی گرفته شدن کوچکترها مورد تاکید قرار می‌گیرد. همیشه نمی‌توان کوچکترها را بازی داد اما بهتر است ظرفیت بزرگترها را در نظر گرفت. شاید ویتنام سمبل تحول در سال‌های آتی باشد.
بنده بیشتر نظرات شخصی خود را اعلام می‌نمایم. به همین دلیل بهتر است عدم وابستگی خود به غرب یا شرق عالم را اعلام نمایم!
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید