باشد دیگر نگویم خاک خاک بهر که بود!

0
سفره رنگ به رنگ طبل و شیپور کم داشت که هالیوود امان نداده است بهر هزار هزار گرچه بانوپلنگ تاج نگوید چرا حتی بهر جنگ نور نور بمب اتم و زور زور شمشیر سامورا! در حقیقت هیچکس نفهمید که ملکه بهر چه تاج گذاشت در یک فیلم فنا فنا و کس بگوید حیا حیا بهر یک فرمانده‌تمام بگویند دور شو ای شلاق‌تمام!
فیلم شکست‌ناپذیر (Unbroken) در راستای نورپاشی در آسمان هیروشیما و ناکازاکی خدعه و تولید شده است و در عین حال به تصویر کشیده است حسد حسد سربازان امپراتور را که زار زار بکردند یک جنگنده پاطلا بهر نازی یک فرمانده تاج‌طلا! قهرمان المپیک شاید نژادش انگلیسی داشت حتی ریز ریز دیگر نیاز نبود شرمنده نماید ردیف ردیف امدادگر هلاک هلاک را اما برایش بهتر شد چرا که دست آخر فرستاده ویژه آمد به دنبالش ناز ناز!
خدا را سپاس که جناب ملکه خود سر به بیابان نگذاشتند که آن دیگر جای خدعه نداشت راز راز بهر یک دونده زار زار! ایده فیلمنامه می‌توانست حلوا حلوا بگیرد ز کام عروس بهر شیر شیر ساموراجفا و این‌ها جملگی نجوا می‌گشت ز مادرخواهر عروس‌سلام در قاب یک شکنجه‌هلاک! تازه آنجا بود که ریز ریز نجوا برق نگاه می‌گفت وای وای هلاک من که بود گرچه هدف فیلم هر چه بود برف شادی نبود بهر جیغ و سوت قماش پری پری و جانم پادری! پس شیک شیک نگفتند تیک تیک بهر یک برنده فرش‌تمام که سلام سلام دهد بهر همگان گرچه بگوید من نبودم آن راضی هزارسلام!
تفاوت اصلی ملت هزاررنگ با سایرین در مهاجر بودن بخش غالب جامعه است وگرنه بعید بود تا این حد سفره باز گردد بهر الفبای سیر نگو شیر بگو! شاید سرنوشت بوسه کرده است قماش سیاه‌نامه را چرا که بعد عمری سیاه سیاه گفتند چرا چرا و احتمالا اول ناز بگفتند مادرعروس سیاه‌چاره را تا زارکلاغ خاک نگیرد تمام تمام و اندرزش بگفتند که پیش خود بگوییم بیچاره است و دکتر دکتر نگوییم بهر ماتم یک تب‌چاره! خلاصه چه کرد و چه کشید آن مادر بیچاره تا جهان چک‌مایه گردد بهر شیر شیر قماش رستم‌مایه!

گرچه نباید بگفت چه ربط پاشنه‌طلا ***** اما گناه داشت یک کبود پرده‌طلا

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است