بساط مار و تسبیح امیرموسی!

0
روزی روزگاری یک بنده خوب خدا چرا اما بد هم نبود هزار هزار تصمیم گرفت بیشتر بهر تکمیل شکوه تمدن سراسر نگاه یک افسانه‌تمام کتابی در حوزه طلا به رشته تحریر در آورد که در کمال تعجب تا پیش از آن هیچگونه اثری در حوزه طلا به زبان فارسی وجود نداشت جز دو یا چند کتاب بسیار ضعیف و زار عمدتا ترجمه‌ای آن هم بیشتر در حوزه اکتشاف و بعضا هنر جواهرسازی طلا!
این چنین سرنوشت وای گرفت ز یک خورشیدتمام و بعد از گذر زمان و انتشار کتاب شاهکار زمان اغراق اما منت زمان انصاف تازه درک گشت که هیچ نباشد هنر هنر ز دریای خویش بس که چند سال نکشیده کتاب پشت کتاب رنگ و با رنگ منتشر گشت و رتبه صوری شماره یک گوگل بهر کتاب طلا بسیار ساده رسید به روزگاری که حتی ده صفحه اول گوگل نیز هیچ ردی نگرفتند ز دو زاری یک دریاتمام!
عبرت چیزی نیست که ساده و سبک بگردد ناز و خنک بس که سوزشش وای گفته است جانم کتک کتک! یاد آن حوالی انتشار اول کتاب طلا زنده باد که با چه سختی و مشقتی دقیقا با سرمایه شخصی چنین اثر فاخری منتشر گشت و خدا داند خم به ابرو نیامد در حالی که بار سنگین بدهی بسیار ناچیز ورشکستگی حاصل از بازی کثیف پالایش نفت تهران (شتران) به هیچ وجه قابل چشم‌پوشی نبود. در آن زمان با سینه‌ای سترگ و سری بالا بهر آینده خود و یگانه امید خود یعنی جمهوری اسلامی قرآن باز کردم و آیه بسیار سنگین ای موسی تو را برگزیدیم تا به وسیله تو سخنان خود را به خلق برسانیم آمد! یک احمق‌تمام و اساسا بدبخت و مفلوک‌تمام حدود هشت سال و بهتر است تکرار شود؛ حدود هشت سال با فلاکت و بدبختی روزگار گذراند بهر وجود لکه‌ای به نام اسرائیل و این آیه را مسخره و توخالی فرض گرفت بهر عقل نم کشیده سراسر نگاه که صبح و شام به زنان سخره گیرد نقصشان نگاه به امید شاید نگاه نگاه!
عجیب است و هزار لعنت به یک خورشیدتمام که حدود چهار الی پنج سال بعد نیز دوباره با همان نیت قرآن باز شد و دوباره همان آیه آمد و هزارنیش جهان بار دیگر خدعه گرفت که شاید دستم ز دستم گفته است تنها همین ای پیر بهشت!
بعد از بساط مهسا امینی و به ویژه جمعه خونین زاهدان کمر خرد شد و کذا کذا اغراق است چرا که امان نماند ز تکه تکه کمر بدون مهره امان و تازه قرآن ز دست گرفتن در محضر تلویزیون روشن و صدای بلند سخنرانی آقای خامنه‌ای که در کوچه بود اما ز گوشه چشم کجاست حیای زمین و زمان منت گشت و این بار هیچ یک از آیات به یاد نماند حتی ذره بس که ناز بود آن دوران امان امان اما در هر حال چهار یا پنج بار قرآن باز شد گرچه به نقل از آقای محسن رضایی حتی پیش از عملیات بسیار مهم خرمشهر نیز اکراه وجود داشته است ز قرآن دست گرفتن!
اول بهر ماهیت قماش سراسر ناسزای مهاجر آمریکایی؛ نور آمد!!! به جان خودم هیچ لب تر نکردم و تنها لبخند ز لب گفتم باشد روز و شب نوبت ما که جز عیان نگویم بنازم امان امان! سپس بهر اروپایی‌ها به ویژه انگلیس و فرانسه؛ عجیب آیه‌ای آمد که تا به حال ندیده بودم و حضور ذهن ندارم کجاست آیه اما مضمون این بود که بشر دو پا یک روز خیر است و روز دیگر شر و ادامه! دقیقا تصور بنده بهر آمریکای آره آره همین بود و جناب انگلیس شریف ساده سااده اشاره ز آتش داشتم ناز ناز بس که عیان مجلس روضه گیرند جانم امان!
خلاصه ایام گذشت و امروز وقت روزه سکوت است زنده یا مرده و خدای رحمان و رحیم داند که همین نیز هیچ رغبت نداشتم ز انتشار اما مهره آخر تسبیح بود که عیان گشت بهر جمع‌آوری مهره آخر کمر سراسر تکه تکه! پس دیگر تمام و باقی هر چه باشد نرم جان و روان ای دوستان سراسر منت و امان …
ظلم شاخ و دم ندارد چرا که غریزه طبیعی نباید گفت چرا حلال بس که خوردن و آشامیدن و بوسه گرفتن ژن پتک گشته است توسط خدای امان بهر عیان. پس ادیان گوناگون هر یک متناسب با وضعیت و سبک زندگی زمان خود یکسری مفاهیم را پیشنهاد نموده‌اند و باز پتک گشته است سنجش اعمال برحسب نیت‌ها ای تقطیر روح و جان ابن ملجم!
این که اسلام گفته است ازدواج و ادامه داستان؛ زن زندگی خواهد و کذا کذا بهر امیرقصه است اما حداقل زندگی بهر یک شغل اجاره‌ای، سقف اجاره‌ای و احیانا حصیر اجاره‌ای چیزی نیست که بفرمایید چرا ندارید ذره‌ای حیا حیا! اساسا عقل حکم می‌نماید که جای هزار هیچ و پیچ، آسوده خانواده تشکیل گردد و کذا کذا اما همین خانواده وقتی نتوان تشکیل داد حکم چه می‌شود ای حکیم سراسر فهیم؟!
حکم گوشت مرده کجا بود بماند اما ز هزار در و دیوار زدن بهر نابودی همان شصت هزار یهودی که روز عید فطر همین امسال نماز عید فطر خواندند در اورشلیم چند هزارساله اشاره باید گرفت یا خیر بماند بهر روز سراسر جزا!
بحث پوشش زنان در فضای سرزمینی به نام افسانه مریخ می‌توانست آزاد و اختیاری در آغوش مجوز برهنگی کامل در مناطق خاص افراد بالای 18 سال سن بوسه گردد تا بهر عقل و نازتر از آن عقل در سایه دموکراسی ریز ریز اصلاح نماید فضای آشفته جنسی حاکم را در حالی که همانند بسیاری از مسائل دیگر فرمان بهر نریمان گشت باز هم نگاه!
یکی از ظلم‌های جمهوری اسلامی که در دست‌نوشته‌های آقای مطهری نیز قابل ردیابی است بحث انواع و اقسام ظلم‌های جنسی است چرا که در فضای جامعه باز و احیانا نسبتا باز نه تنها نمی‌توان یک غریزه طبیعی و خدادادی را ارضا نمود بلکه بهر هیچ هیچ باید سرود امان ز دیر دیر شاید حور و ملک چرا که جوان بدبخت و بهتر گفته شود نگون‌بخت مریخ نه تنها نمی‌تواند بهر یک خانه و لوازم اجاره‌ای ساده امید بگیرد ناز ناز بلکه ز یک شغل ساده هم باید بگوید من را چه کار بس که دکتر دکتر پر گشته است هزار هزار و غیر هم بپیچید نسخه زار زار!
رژیمی که بعد از چند دهه تازه به دنبال خلوت‌سازی پایتخت خود افتاده است و کذا کذا حداقل می‌توانست آه مظلوم بهر خانه و لوازم اجاره‌ای ارزان کم نماید و غیرپایتخت بفرماید نگاه نگاه گرچه این قبیل سخنان ز کافر و مشرک زمین و زمان باید گفت کجا روی زود زود ای دوست دور دور!
دوستان نشد نگویم که ساختار شوروی و غیر هم در چند بخش چیز دیگر بوده است و می‌باشد در حالی که این همه منت گشت بهر جهانیان و بیشتر نتوان سرود گرچه امیرموسی حدود هشت سال آیه قرآن به منظور گزینش موسی بهر آب‌پاشی چند زار تنها هویج و سماق روی گرداند تا کمر تکه تکه بنازد باشد گردن شکسته شکسته …

ز موسی گفتند بمیری بهر ساحران ***** ترسید و کذا کذا بوسه ساحران

گرچه سیلی گشته بود بوسه فرعونیان ***** تا عرض تبریک بماند بهر ساحران

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است