این هم بساط آینه‌کاری چند مکتب‌خزیده

0
جمع‌بندی آنچه حیف گشت بهر چند آینه به دست ستاره دارد ز رسم بیچاره هزارهنر چه کار گرچه این یکی کتابچه گویند نباشد شرم ز دست! پس گرم گرم نسوزید بهر سرد سرد ماتم‌هزار، گر بدانی چه خوابی ماند بهر نگاه چند سماق‌هزار و بیشتر هم قشنگ نیست تا شاید علف‌حرام بفرمایند بس است بنده خدا!
دوره سه ساله خاله‌بازی که سن 5 سال شروع آن می‌باشد نه تنها بهر تدریس فلسفه و عرفان پتک نمی‌گردد بلکه بوسه‌ای است ز رسم خاله‌چاره و تنها مدیر و ناظم دایی‌چاره خواهند بود در حالی که دوره هفت ساله بهر ریز ریز بزرگ شدن پتک می‌گردد تا هنر هنر بهر پسران؛ آقاچاره نرمال و بهر دختران؛ خانم‌چاره عینک چرا بر پا حکم سازد آن هم در قاب دوربین عالم‌نگاه! راستی خانم‌چاره هم ایراد نگیرید شر ز سر و خود دانم چه وای ز سر بچرخید جانم نگاه بس که همجنس هلاک گویند نگاه!
توضیح زیاد فلک سازد بهر چند ملک نگاه و بیشتر راز گفتن نباشد جز نرم دست زار ساختن! بنابراین مدارس پارک به پارک در دو قالب کلی ابتدایی و راهنمایی طبقه‌بندی می‌شوند و بدیهی است که امکانات پارک‌ها در ساعات لشکر مدرسه کجا محاصره خواهند شد بهر تخمه و بادام زمینی تنها صفحه نمایش نگاه!
یکی از کمبودهای فراگیر پارک‌ها، بحث فقدان تِرِمپِلین (Trampoline) است که حداقل دانش‌آموزان دوره ابتدایی بتوانند هفته‌ای یکبار از تمرین‌های سبک این نعمت بهره‌مند شوند و گفتن ندارد که ارتفاع صفحات نصب شده نباید بهر مدال طلای المپیک باشد و یک مزه یادگاری گردد همین خواهد بود بهر دراز دراز کبریا …
همچنین تفکیک مدارس نیز برخلاف دانشگاه‌ها بایستی تکلیف گردد و تقصیر ندوخت ز چند طفل معصوم خانواده کجا! به عبارت دیگر میخ ز جیغ ساختن هر چه هست هنر نیست اما چشمه بهر تشنه بوسه است کبریاسزا …
این چنین منت گشت هزار هزار تا نباشید تشنه چند راز زار زار و خروجی هر چه گشت بفرمایید بنازم ز فهم ارباب تخت و کاش کاش جرعه بیشتر حرام می‌گشت ز دریای دشت!
پانزده سالگی سن معیار ورود به اجتماع است و تازه سن ازدواج نیز نباید محدودیت بنازد مشق تدبیر چه مست مست بس که خام خام نگفتند بوسه بهر سرد جان! پس محدودیت سنی ازدواج نیز حرام گشت و اختیارات هیجده سالگی به پانزده سالگی منتقل گردید به جز سن معیار تقسیم ارث که روضه دارد هزار هزار اما خلاصه بایستی 18 سال تنها متوسط یک خانه و اتومبیل در پایتخت براساس اعداد قشنگ قشنگ بانک مرکزی هر کشور آزاد گردد و سن 25 سال؛ %50 کل دارایی باقی مانده آزاد گردد و سن 40 سال؛ کل اموال قابل انتقال بفرمایند این هم امانت شما …

هر چه بود لقمه لقمه گشت ***** گرچه زود گویند سرمه چه گشت

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است