کراوات استاد!

0
پس از یک موج پیچیده از انواع و اقسام داستان‌ها زمان تنفس است! یک دوره سنگین و غیرقابل انکار چرا که نادیده گرفتن همه چیز می‌تواند به واسطه جهل و بدتر از آن تعصب به جهل صورت گیرد اما چرایی ساده‌ترین شبهات شیاطین پایین و بالا نخواهد داشت!
کلاهبرداری دینی لزوما قابل اثبات نبود اما نمایش ماهیت واقعی یک لشکر همه‌نشان نشانه‌ای است از جنس زمین! بنابراین کرامات شیطان بزرگ لزوما همتا ندارد چرا که خدعه حقیر است و خام!
مردم در غرب وحشی از آنجایی که یک سرزمین هزار ملیتی مقابل دیدگان است و در عین حال به جز تحمل یکدیگر و سایرین به دنبال یتیم‌نوازی و احیانا یتیم‌پروری می‌باشند به دنبال یک مشت ظواهر زیبا می‌باشند در حالی که بهشت مال ما بوده است و خواهد بود! عجیب است که بدون نگرش القایی صرفا یک مدل سالاری به نمایش گذاشته شده است و تا چه حد رنگ بهشت دارد. بنابراین شبهه شیطان اینجا نیست چرا که هر مدل تربت را جایز می‌داند و در عین حال شفاعت را واجب!‌
دین با تحریف یا بدون تحریف نیازمند پایه و اساس است در حالی که همواره جهل و تعصب به جهل بوده است و خواهد بود. مکتب گرانمایه مریخ حکم می‌نماید که یک به یک و تک به تک بیگانه فرض شوند تا هر آن چه نیست حفظ گردد! مدل فکری همه چیز یک بحث است مدل فکری ملت مظلوم و ستم‌دیده مریخ بحث دیگری است چرا که بهشت و فراتر از آن صرفا برای این مردمان خلق شده است در حالی که نه تنها حاضر نیستند یکدیگر را تنها تحمل نمایند بلکه سایرین را نیز همواره عدو می‌دانند!
ماهیت دین عبارت است از اخلاق، نوع‌دوستی، برابری و … در حالی که نقض آن پایین و بالا ندارد. رنگ‌پاشی‌های پی در پی جای خود، سنگ‌پراکنی‌های پی در پی با کدام دین توجیه می‌گردد؟! به عنوان نمونه تحمل یکدیگر به یک معضل در خانواده‌های مریخ مبدل شده است. همچنین تحمل سایرین نیز به هیچ وجه پنهان و آشکار ندارد.
به جز ملت واحده در بحث پناهندگی مردم افغان کار به جایی رسید که نان کوپنی هم هزینه شد برای ملت دکتر و همیشه در صحنه! یک مهاجر افغان نه تنها علت همه چیز نبود و نیست بلکه شاید واسطه‌ای بود به منظور رفع بلا در حالی که سنگ‌تراشی پنهان و آشکار ندارد!
چند روز قبل یک مامی دکتر و همه چیز تمام به دنبال کیک و … برای دلبندش بود که یک دنیاندیده احمق با لحن عادی و نرم خرید موز را ارزان‌تر و بهتر از خرید یک مشت کمالات رنگارنگ ارزیابی نمود و در کمال حیرت پاسخ «این می‌خواد به من یاد بده» را دریافت نمود! امروز خود استاد می‌فرمایند که گلم درست است دیدار حسرت کراوات نداشت اما مشق روزگار بیش از آن است که امثال تو پیوسته خط کرده‌اید …
هدف از انتشار دست‌نوشته حاضر نثار بهترین‌ها برای بدترین‌هاست که به سادگی بازی را باز نمودند و فرمودند: ما را نباید کاشت کنار خوبان چرا که یاد دادن کار مستکبران نیست!

مست کردی و جستی تا عمر خزان ***** کراوات چپ و راست بگیرد راست

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است