دل خجسته!

0
در مریخ یک سرزمین آسمانی واقع شده است که بزرگان و الف‌بچه‌های آن همه چیز را تحلیل می‌نمایند! الهه‌های این سرزمین نیز پیوسته همه چیز را بررسی می‌نمایند تا مبادا هوای مورد تنفس کرونایی گردد! نام این سرزمین ایران است که به هر دلیلی نمی‌تواند از آش تدبیر خود شکوه نماید.
در حال حاضر می‌توان بحث کرونا در کشور را جدی در نظر گرفت. البته نرخ ابتلا و مرگ و میر ایران هنوز دارای فاصله زیادی با کشورهای عقب‌افتاده‌ای همچون آمریکا و انگلیس و فرانسه می‌باشد!
در مریخ نمی‌توان از همه چیز انتظار معمولی داشت. به عنوان مثال شاخص بورس با اوج‌گیری کرونا مثبت می‌شود چرا که با مثبت شدن شاخص، حداقل روحیه ملت نیز مثبت می‌گردد! به عنوان مثالی دیگر رشد اقتصادی می‌تواند همواره مسرت‌بخش باشد چرا که با نفت یا بدون نفت یک روند با ثبات مطلوب‌تر است!
ویروس کرونا هر چه هست یک دنیا سوال را در خود پنهان نموده است. به‌روزرسانی ویروس نیز جالب است اما نمی‌توان پیرامون فرضیات سخن گفت. براساس مستندات علمی در اقصی نقاط جهان، تدبیرها عموما آفتابی می‌باشند. به عنوان مثال ماسک زدن مورد تاکید قرار می‌گیرد در حالی که بررسی تبعات کاهش سطح اکسیژن افراد به طور کامل مورد مناقشه می‌باشد. همچنین اثر استرس بر سیستم ایمنی افراد یک امر قابل انکار نمی‌باشد در حالی که بخش عمده‌ای از مردم حتی برای نان شب خود دغدغه دارند.
موضوع دیگر بحث چالش برانگیز پیامدهای کروناست که به مراتب عمیقتر و سنگینتر از خود ویروس می‌باشد. پیشنهاد طبقه‌بندی جامعه و تعریف یکسری مسائل برای هر دسته ظاهرا بدون پشتوانه بود چرا که هیچ کشوری به دنبال آن نرفته است اما بنده کماکان تصور می‌نمایم که با طبقه‌بندی جامعه می‌توان از برخی پیامدهای ویروس کرونا عبور نمود.
در حال حاضر شعله جنگ آذربایجان و ارمنستان مناطق بیشتری را درگیر نموده است. با توجه به شرایط موجود به احتمال زیاد ایران هم نخواهد توانست عدم مداخله خود را حفظ نماید.
جمهوری اسلامی همه چیز را در آسمان‌ها جستجو نمود و همه چیزش بر روی ابرها به پرواز در آمد تا همگان بدانند که هر دستاوردی دنباله‌ای دارد! از نظر بنده، شرایط به مراتب تاریخی‌تر خواهد شد و پیگیری رویکردهایی همچون بازی با دلار، بورس، زعفران و … در نهایت ثمربخش نخواهند بود.
بشر گاهی اوقات کر و کور می‌گردد و گاهی اوقات شنوا و بینا در حالی که همه چیز زنجیر است! نابودی همه چیز اغراق است اما بسیاری از نداشته‌ها از بین رفته‌اند یا به نفس‌های آخر خود می‌اندیشند! نکته جالب داستان اینجاست که با تغییر حکومت نیز نمی‌توان ریسک وقوع برخی رویدادهای متداول در خاورمیانه همچون جنگ داخلی یا اشغال کشور را نادیده گرفت که این موضوع یکی دیگر از نشانه‌های روزگار آفتابی است!

عدم درک طعم آش تجربه منحصر به فردی است!

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید