نوروز من

0
باز هم سبزه و نوروز من و تقدیرم
باز هم من متحیر ز همین تفسیرم
که در این گوشه‌ی دنیا چه بود تاثیرم؟!

 

غم و اندوه و زمینی که پر از بیماریست
سهم من شاید همین جرعه‌ای از بیداریست
و خدایی که مرا راهنما و هادیست

 

کاش می‌شد که جهان را همه نورانی کرد
دل دنیا پر از این جشن اهورایی کرد
روی هر بغض کمی قهقهه طراحی کرد

 

از خدا می‌طلبم خنده سرایت بکند
از همه اهل زمین نیک حمایت بکند
سفره‌ای پربرکت جمله عنایت بکند

 

هر بشر از سر لطفش متجلی باشد
عشق او بر همه دلها متولی باشد
اسم او بر غم و اندوه تسلی باشد

 

آمین
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

سید معین آرامیان

سید معین آرامیان (مات) شاعری نه چندان قدیمی است که هر روز فقط برای همان روز می‌جنگد تا بیش از پیش معمولی باشد. اعتقاد ایشان بر این پایه استوار است که خدا دقیقا بعد از ناامیدی از آخرین انسان در افکار ما ظاهر می‌شود اما این موضوع به معنای آن نیست که حضور ندارد بلکه در قعر تاریکی نیز مشتاقانه منتظر درخواست کمک ماست. به قول شاعر: «عشق یعنی وسط قصه تاریکی‌ها-کسی از در برسد نور تعارف بکند***او خداییست که هر روز مرا می‌بخشد-قول داده وَ محال است تخلف بکند.»

یک پاسخ قرار دهید