نظام آموزشی و صنعت امروز ما

0
به صورت کلی نقد کردن و ارائه راه‌ حل مناسب، به بهتر شدن اوضاع کمک می‌نماید. نویسنده این مطلب به منظور بیان برخی از مشکلات جامعه، به نگارش این دست‌نوشته روی آورده است تا شاید بتوانیم گشایش‌هایی را در جامعه‌مان شاهد باشیم.
نظام آموزشی ایران به گونه‌ای است که به صورت کلی هدف خاصی را دنبال نمی‌کند. فقدان اهداف مشخص و حقیقی به دوران مدرسه محدود نمی‌شود که شاید با اغراق تنها خروجی 12 سال مدرسه رفتن برای رشته‌های نظری، یادگیری خواندن و نوشتن باشد. این قضاوت بی‌رحمانه از سوی نویسنده مطلب حاضر به این دلیل بیان می‌گردد که دانش‌آموزان ما حتی یادگیری یک زبان خارجی را نیز نمی‌توانند به عنوان ثمره نظام آموزشی کشور لمس نمایند. به عنوان مثالی دیگر در موضوع آموزش فراگیر ریاضیات تا چه حد عقلانی عمل می‌گردد؛ آموزش فراگیر ریاضیات به طور کامل قابل نقد می‌باشد چرا که بسیاری از افراد نمی‌توانند در شاخه مذکور به موفقیتی نائل آیند و در عین حال یادگیری مقدار اندکی از ریاضیات، تمام دغدغه‌های روزانه یک فرد عادی را پاسخگو خواهد بود. در کشورهای پیشرفته، به هیچ وجه ریاضیاتی تا این حد پیشرفته در دستور کار دانش‌آموزان قرار نمی‌گیرد که شاید توجه به مهارت‌آموزی مهم‌ترین دلیل این موضوع باشد.
در دانشگاه‌های ما شکل کار کمی متفاوت است اما باز هم وقت‌گذرانی بارزترین ویژگی است که می‌توان مشاهده نمود. اساتید دانشگاه‌ها، سرمایه‌های این مملکت می‌باشند که به روش صحیحی از آن‌ها استفاده نمی‌شود. مشکلات نظام آموزش عالی کشور در حوزه‌های گوناگون قابل بررسی است اما در این مختصر نوشته می‌توان به مواردی همچون مدرک‌گرایی و به تبع ان مقاله‌گرایی در نظام آموزش عالی کشور، آموزش رویکردها و درس‌های عمدتا تاریخ گذشته و در عین حال تئوری‌محور، فضای مساعد در موضوع غرایز انسانی و در عین حال عدم وجود چنین فضایی در خارج از دانشگاه‌ها اشاره کرد.
در کشور ما افراد خبره در حوزه‌های فنی عموما دارای تحصیلات بالای آکادمیک نمی‌باشند. این موضوع نیز قابل نقد می‌باشد چرا که وجود چنین حالتی باعث خواهد شد که افراد از علم روز آگاهی خاصی نداشته باشند. در حقیقت تکنسین‌های با تجربه و ارزشمند نمی‌توانند به صورت جدی پای درس و کلاس بنشینند و تجربیاتشان را علمی کنند و اگر هم به دنبال مدرک و دانشگاه بروند، عموما انگیزه‌هایی غیر از علم‌اندوزی خواهند داشت. افراد مذکور در نهایت سرشیفت و سرپرست خط و شاید با یک مدرکی می‌شوند مدیر تولید. کسانى که آچار فرانسه کارگاه و واحد صنعتی‌شان هستند که خروجی‌اش در بهترین حالت یک کپی با کیفیت خواهد بود.
در مجموع می‌توان گفت که درد جامعه صنعتی امروز ما، درس خواندن محض و یا در مقابل کار کردن محض است و این مساله دقیقا دلیل عقب‌ماندگی با اختلاف فاحش ما در صنعت است.
منتشر شده در روزنامه مردم سالاری
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

بهنام جعفری

بهنام جعفری که نام کامل ایشان «بهنام جعفری ندوشن» می‌باشد یکی از متخصصان حوزه مکانیک کشور است که علاوه بر رشته تحصیلی خود، در حوزه کامپیوتر و نرم افزارهای مرتبط نیز صاحب‌نظر می‌باشد. همچنین ایشان دارای تسلط کامل بر زبان انگلیسی است. آقای جعفری اگرچه دروس آکادمیک خود را در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به ترتیب در دانشگاه‌های شهید رجایی و امیرکبیر گذرانده است اما از آنجایی که از سنین کودکی و نوجوانی به دنبال کارهای عملی بوده است، تجربه‌هایی همچون کار در ساختمان، تعمیر لوازم خانگی و ... را از همان دوران لمس نموده است. در مجموع می‌توان بیان نمود که با توجه به شرایط کشور، ایشان یک فرد موفق می‌باشند.

یک پاسخ قرار دهید