سردار محبت

0
مادرم می‌گفت هر جا هر چه کردی مرد باش ***** مرحمی بر زخم‌های مردم پر درد باش
پهلوانی یک طریقت یک مرام و مسلک است ***** پهلوان قلبش مثال قلب پاک کودک است
رحم کن بر خلق فرزندم خدایت ناظر است ***** هر کجا تنها شدی هم او کنارت حاضر است
این جهان با هر چه در آن است باشد نوبتی ***** ریش و خرقه خود به تنهایی ندارد حرمتی
آن جوانمردی که در دنیا ادب را کاشته ***** از برش صلح و صفا و برکتش برداشته
او به من آموخت دنیا چند روزی بیش نیست ***** سیم و زرها آرزوی مرد نیک‌اندیش نیست
هر کسی با حق مردم برج و بارو ساخته ***** گور خود را تنگ کرده در حقیقت باخته
آن که می‌داند محبت بهترین ره توشه است ***** یک نظامی هم نباشد روی دوشش خوشه است
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

سید معین آرامیان

سید معین آرامیان (مات) شاعری نه چندان قدیمی است که هر روز فقط برای همان روز می‌جنگد تا بیش از پیش معمولی باشد. اعتقاد ایشان بر این پایه استوار است که خدا دقیقا بعد از ناامیدی از آخرین انسان در افکار ما ظاهر می‌شود اما این موضوع به معنای آن نیست که حضور ندارد بلکه در قعر تاریکی نیز مشتاقانه منتظر درخواست کمک ماست. به قول شاعر: «عشق یعنی وسط قصه تاریکی‌ها-کسی از در برسد نور تعارف بکند***او خداییست که هر روز مرا می‌بخشد-قول داده وَ محال است تخلف بکند.»

یک پاسخ قرار دهید