دو قطب مثبت

0
یکی بود یکی نبود. روزی روزگاری دو تا قطب بودند به نام قطب مثبت! به این دلیل که هر کدام خودشان را مثبت و قطب مخالف را منفی به حساب می‌آوردند، هر دو قطب شده بودند مثبت و این وسط قطب منفی وجود نداشت. بر طبق قانون فیزیک دو قطب همنوع همدیگر در دفع و غیر همنوع همدیگر را جذب می‌کنند ولی خب این قطب‌ها با توجه به اینکه در جامعه‌ای بودند که همه کارها برعکس انجام می‌شد، آنها نیز به تبع این قانون برعکس عمل می‌کردند؛ یعنی قطب‌های همنوع را جذب و غیر همنوع را دفع می‌کردند.
البته یک قانون هم یکی از قطب‌ها داشت و آن این بود که علاوه بر دفع قطب مخالف لیچار هم بارش می‌کرد که باعث می‌شد بار مغناطیسی این قطب چند برابر قطب مثبت دیگر گردد. چون این امر به عنوان تنها راه تشخیص این دو قطب مثبت از یکدیگر شناخته می‌شد، در نتیجه به جهت تمیز دادن این دو قطب، قطب مثبتی که لیچار هم بار می‌کرد توسط مردم به قطب مثبت لیچار و برادران و به اختصار قطب مثلوب نامگذاری شد.
با توجه به اینکه این دو قطب چشم نداشتند همدیگر را ببینند و همیشه سر جذب و دفع با هم کل‌کل داشتند و تو سر هم می‌زدند آن هم با نسبت ده به یک به نفع قطب مثلوب، این قطب به این نتیجه رسید که این زد و خوردها افاقه نمی‌کند و تنها یک راه حل نهایی برای تحقق اهدافشان جلوی پایشان باقی می‌ماند. خلاصه قطب مثلوب تصمیم می‌گیرد که به این قطبی‌بازی‌ها پایان دهد و همه را تک قطبی آن هم از نوع مثلوب کند تا همه تکلیف خودشان را بدانند یا بهتر بگویم تکلیف همه را یکسره کنند. بنابراین براساس قانون حقوق بشر قطبی، قطب مثبت معروف به ق م به قطب شمال تبعید و محکوم به زندگی اسکیمویی شد. البته با توجه به اینکه یخ‌های قطب شمال در حال ذوب شدن بود و ق م هم شنا بلد نبود، در همان ابتدای کار در قطب شمال به دیار ستاره قطبی شتافت.
قصه ما به سر رسید، قطب مثبت آخرش به نتیجه نرسید!

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

فرهاد ناجی

فرهاد ناجی متولد سال 1362 هجری شمسی است که یکی از طنزنویسان فعال کشور می‌باشد. ایشان در جشنواره‌های مختلف طنزپردازی رتبه‌های برتر را کسب نموده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به کسب رتبه اول در هفتمین جشنواره سراسری طنز مکتوب اشاره کرد. فرهاد ناجی مولف چند کتاب در حوزه طنز می‌باشد که عبارتند از: یادداشت‌های یک افسر وظیفه، عاقل‌ترین دیوانه، پیشنهادات اینجانب و گوسفندها به بهشت نمی‌روند. یکی از نکات قابل نقد در موسسات فرهنگی ما بحث حق التالیف و حق التحریر می‌باشد که در حال حاضر نه تنها دستمزدی به نویسندگان پرداخت نمی‌گردد بلکه دریافت پول در ازا چاپ دست‌نوشته‌ها به یک گزینه تبدیل شده است. زمانی که یک نویسنده نتواند ساده‌ترین نیازهای مادی خود را تامین نماید، تداوم روند قبلی نمی‌تواند فرهیخته بسازد! آقای فرهاد ناجی دارای تحصیلات آکادمیک در رشته پول‌ساز و کاربردی کامپیوتر و آی‌تی می‌باشد تا بتواند به سادگی سخن بگوید!

یک پاسخ قرار دهید