پنبه ز پنبه نگو کبریا!

0
با توجه به ساختارهای گوناگون می‌توان قطره قطره جادو چکاند گرچه کبریا نباید گفت چرا فقط قطره قطره! مشق حق عروس‌رویا و خروس‌انتظار نمی‌شناسد در حالی که عروس بعد عمری تازه خدا خدا گوید و خروس گوید چه کار بس که دردانه است هزار هزار …
آن که دیده است داند که خروس‌انتظار چه لب تشنه است بهر یک شلاق‌انتظار چه رسد به هزار هزار یک سالارانتظار! بنابراین قدر دانستن عجب ندارد تا بگویند سحر شاید خوانده‌اند گرچه نگویند پیش چشم کبریا؟! حال بگویم یا باز اسپند گویید زود زود تا مبادا بگردید سر شکسته بهر چند عینک شکسته؟!
ساختار اسرائیل به منظور عزت و شکوه در وهله اول نیازمند تنوع‌بخشی جمعیتی است که به سادگی با اکثریت یهود، چند میلیون مسلمان و چند صلیب به دست امکانپذیر است گرچه دامن‌تکانی غیر هم بگوید نگاه در حالی که اشاره بهر همین لب‌پژمردگان است که مشق شب می‌نویسند جانم کبریا! تجویز نخست بهر بازگشت طراوت و احیانا حماقت؛ سهمیه‌بندی یکسان و شفاف گلدان‌های خالی است تا بدانند هیچ نکاشتن ندارد هزار نگاه بهر دنیا دنیا کاشتن آن همه نگاه نگاه!
سامانه جامع سهمیه‌بندی بهر ساختار اسرائیل یک ضرورت نیست بلکه نان و آب حیات است گرچه باز گویند خرما که هست! تخصیص منابع همگانی بایستی در چند نان و سیب‌زمینی و غیر خلاصه شوند در حالی که موارد غیرعادی همچون جنگ، سیل، زلزله و یا … لزوما فراگیر نمی‌باشند. در بحث بازگشت مردم به خانه‌های خود در نوار غزه بهتر است بسیار ساده کلیه اقلام توزیعی به صورت کاملا شفاف و با اسم و مشخصات نام پدر و فامیل ریز به ریز منعکس شوند تا بزرگان و اشراف عرب به صورت لحظه‌ای بتوانند جزء به جزء کمک‌های ورودی و تخصیصی خود را از مرحله ورود تا تخصیص نهایی رصد نمایند.
در جنگ اخیر غزه حدود دو میلیون نفر ناامید خانه خود را ترک نمودند و در زمان بازگشت نیز سفیدی خاصی بهر سیاه سیاه روزگار انتظار ندارند در حالی که عزت و شکوه یهود می‌تواند صرفا با چند خدعه ساده نگاه نگاه گوید چرا چرا! بنابراین سامانه مذکور بایستی به صورت سرپایی بهر مردم غزه راه‌اندازی شود و چند روز نگذشته بهر یهود و عرب و غیر پتک شود تا زار زار بگویند آخر ما را به کریسمس چه کار!
راه‌اندازی این سامانه به احتمال زیاد با واکنش‌های زیادی مواجه خواهد شد اما پنبه پنبه اول بهر گوش بوده است و بعد بهر غیر در حالی که قماش جز کتک چه کار بهر دوربین صبح و شام گویند آن همه ما را چه کار! پس تعجب ندارد که یک روز شرف گویند چرا و روز دیگر کتک بگویند چه کار تا جملگی رضا رضا بسازند همان سیاه سیاه که وصفش همه دانند بهر بنده خدا یک شربت‌نیاز دیگر چه کار!

شک به شب نباشد افتخار ***** تا بگویی نباشم حسرت انتظار

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است