چکمه حنانه‌سلام!

0
نقد با هر بوسه‌ای نعمت است در حالی که سیاهنمایی و بدتر از آن تکفیر با هر توجیهی شکر شکر ندارد عسل عسل چرا که نقد عیب عمو را نشانه می‌رود و رجم هست و نیست گلدان‌پری را! بنابراین آب‌پاشی نباشد سم‌پاشی ای عموی گلدان‌ به دست گرچه طلا طلا نداند سرمایه عقاب و شاهین بهر کیست …
از نظر بنده حجم سیاهنمایی در بلوک غرب بسیار فراتر از حد نرمال است و این موضوع خودش می‌تواند آفت‌زا باشد چرا که در میان حجم عظیم افکار و اندیشه‌ها به سادگی نمی‌توان این همه مادر را بوسه کرد چه رسد به طبق طبق گلدان ناز ناز را تا جملگی بنوازند این چه است بهر ما تا بگوییم بوسه‌ات قداره نیست ای گلدان به سر!
به عنوان مثال اعتراضات اخیر فرانسه در یک کشور پیشرفته و توسعه‌یافته صورت گرفت در حالی که این حجم از اعتراضات به دلیل هیجانات انباشته و سوالات پاسخ داده نشده صورت گرفت چرا که در یک فضای باز همگان حق سوال دارند و رئیس جمهور نمی‌تواند جفنگ جفنگ گلدان به رقص را شرم شرم گوید هزار هزار! تزریق افکار منفی در ساختار باز یا حداقل نسبتا باز حکمرانی صورت گرفته است و این حنانه خواهد و دگر هیچ! بنابراین آب‌پاشی بهر این همه سم‌پاشی گران نیست هزار هزار!
منت زمان بحث راه‌اندازی شبکه اجتماعی رای (Vote) را به دلایل مختلف پیشنهاد نموده است که بحث ترویج فکر کردن و احیانا حکمت‌ورزی یکی از بدیهی‌ترین نتایج چنین نعمت گرانبهایی است. مواردی همچون نظارت همگانی، افزایش مسئولیت‌پذیری فردی و اجتماعی و سرگرمی با اندک رنگ و نگاری فراتر از انتظارات مهیا می‌کند هزار هزار تا بهر یک بوسه نگیرند این همه درود و باز هم درود ای حنانه‌سلام!
آقای مکرون می‌توانست بگوید که لیبرالیسم بد، جایگزین چه باید کرد خط به خط و بهر جایگزین‌ها جایزه می‌گذاشت هزار هزار تا نگویند خدعه کرده است سلام سلام! تراوشات جلیقه زردها می‌توانست در سطح عموم جامعه مطرح شود و به سادگی نقد گردد در حالی که حنانه‌نپرس، قداره‌نبوس گرمابه ساخت رستم ز رسم اصغرنبوس!

این همه بهر حنانه چرا ***** گر سلام سلام بدانستی چرا

خواهر دگر نگفت هزار هزار ***** بهر رستم بگفتم چرا چرا

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است