آب ز گلدان گیر شفق شفق!

0
جهان سوم دارای انواع و اقسام کمبودهاست که فقدان اصلی؛ فقر شعور حداقلی است. فرهنگ ملکوتی سنگ‌پراکنی به قصد تربت و احیانا نوبت یک بحث بسیار سنگین است که خدعه یک روز و دو روز نبوده است و نیست. به عبارت دیگر هنر مبارک تبرزنی بهر هر شعله‌کده‌ای فراتر از چنگ‌زنی‌هایی همچون تعارف و چندرنگی است چرا که فلاکت خاکستربافی بهر هیچ معنای حقیقی کمبود است هزار هزار!
به یاد دارم که در دوران مدرسه عموما برچسب کمبود بهر فلاکت یک مشت احمق در پیشانی مبارک چکش شده بود زار زار در حالی که تب‌سنج نبود هزار هزار تا دست آخر حمام گوید لباس لباس چرا که قماش عقده‌ای و نگون‌بخت را گذاشته بودند بهر تربیت گنجشک‌های هزارساله تا خط به خط بگویند کیستید گرچه ندانستید چیستید!
کمبود عبارت است از چریدن و بدتر از آن دویدن بهر این و آن تا بگردد نمره دو روز سیاه سیاه گرچه این همه نبود خدعه آن پاتن‌طلا چرا که شعور واکسن نداشت طبق طبق بهر زردی سوسن‌طلا! امروز هیچ نباید کرد زار زار بهر نازی آن رازقشنگ چرا که هر چه کرده است ناز است و چنگ! پس درود بر آن آهوی سرمه‌طلا که جان داد و هیچ ندانست چه کرد …
زمین هر چه دارد سنگ ندارد بهر گوشه چشم کوکب‌طلا تا نگوید این هم هیچ نداشت همچون آن سگ‌خلق مادرزرنگ که کشتمش ناز ناز به رسم راز راز! بنابراین خوب، خوب و بد، بد خاطره گردد هزار هزار تا دست آخر نگویند گل ز گلدان بگیر ای دندان‌طلا!
به عنوان مثال والیبال ایران بعید است با هدایت آقای عطایی موفقیت خاصی را کسب نماید در حالی که یک سرمربی مشهور می‌تواند روند را تغییر دهد و این همان است که فاش شد! از نظر بنده خدعه رگ به رگ نخواهد هزار هزار بلکه بوسه بهر منافع عینک نخواهد زار زار! به عنوان نمونه آقای آلکنو ترانه نخواهد نامرد زار زار بلکه منت خواهد هزار هزار تا آرام آرام سرگرمی والیبال به آغوش گیرد سکوی کرنش‌تمام را …

سگ‌نفس ز چه گوید راز راز ***** تا روان ساز گیرد ناز ناز

گرچه ماتم نبوسد قشنگ قشنگ ***** آخر بگوید کوکب‌طلا نماز نماز

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است