آینه مستان!

0
نقش علاقه و احیانا عشق در نزدیکی دو فرد ظاهرا یک نوع لطیفه است در چشم پدران و برادران هیز چرا که عموما نشستن را نعمت فرض می‌نمایند مگر آن که بهر شیر مادر زبان گیرند و توقف را جایز نفرمایند نزد این و آن!
همان گونه که علاقه و احیانا عشق نعمت است نباید عدم علاقه و بعضا نفرت بلا حکاکی گردد و این موضوع چیزی نیست که عمو و ابو برنامه‌ای بهر آن داشته باشند چرا که استقلال و آزادی در آغوش بوسه عشق یک مفهوم کلیشه‌ای نیست بلکه نور است بهر زنجیر این و آن. بنابراین فرشته و سالار کریم می‌بوسند و نمی‌هراسند ز قداره روزگار تا بگردد تربت این و آن بهر حلواخوران!
همه چیز داشتن هر چه هست حسرت است و روی برگرداندن لزوما خدعه نیست چرا که کعبه یاران صرفا پرده و سنگ نیست و حس قربت اصل آن است وگرنه عالم پر بود ز کعبه‌های بسیار!
عشق و عشق‌بازی یک جواهر کمیاب و بعضا نایاب است در حالی که پیر و جوان می‌رقصند بهر تربت کوچک و بزرگ تا بگردد رنگ عشق بوسه حلواخوران! در حقیقت بخش غالب مردم نمی‌توانند مفهوم عشق را درک نمایند و بارزترین آیت این ادعا؛ نمایشگر طلاق است که لزوما خالص نیست چرا که جماعت کثیر منت‌قشنگی وجود دارند که محرم و نامحرم می‌فرمایند: بهر فرزند است این استقامت ماندگار! پس گر نباشد نعمت شیرین‌بیان؛ اصغر و صغری بخواهد اندوه این و آن …
یکی از دلایل سنگینی مبحث یکی شدن؛ قسم خوردن بهر غیرمعصوم است در حالی که ترویج یک سبک آسان و شیرین با چاشنی یک عقد قرارداد شفاهی و چند کلمه‌ای شاهکار است. چنین رنگ‌آمیزی می‌تواند بخش زیادی از سیاهی‌ها را خط‌خطی نماید. به عبارت دیگر مدل ازدواج‌های آسان و شیرین اولا باعث ترنم بوسه عشق می‌گردد چرا که همانند بسیاری از خردسالان دختر و پسر؛ بیشتر این فرشته است که بهر پسر کوچک می‌نماید و در عین حال آموزه ندارد ز مادران ابروقشنگ! ثانیا سنگینی عدم وفای به عهد و احیانا خیانت تا این حد پررنگ نمی‌گردد تا جرایمی همچون قتل، جنایت و … به واسطه رنگ عشق تعبیر شوند.
از نظر بنده بهتر است تزریق گرایشات عمدتا زنانه متوقف گردد و در عین حال منطقی بودن و عدم بت‌پرستی نعمت شود حداقل بهر غربت پرستونگار! بنابراین ازدواج آسان هیچ ندارد برای از دست دادن و منطق استوار همه چیز دارد بهر بسیار روزگار …
در پرونده خزرپری و جناب باب لی شاید اندک تجسس جایز باشد بهر عبرت مادرپری! تکلیف جناب باب مشخص است. تکلیف خزرپری نیز مشخص است اما اشاره استاد حرفه شوهر سبک‌پری است که یک پزشک پوست و مو می‌باشند. سخن گفتن پیرامون این حرفه بیشتر مصداق زمین کج بهر لقمه قشنگ است اما بیرون کشیدن یک کیمیا از میانه ماجرا کار خود استاد است!
چند سال قبل بود که علیرغم حسرت سال‌ها به واسطه خلق یک نوع حس نامطلوب سپاس گفتم که هر چه شدم دکتر بوسه و نفرت نشدم! در مریخ حسرت پزشک شدن علیرغم کوانتوم نبودن رشته پزشکی یک در هزار نیست بلکه یک در هزار هزار است و در عین حال حسرت خستگی پول و باز هم پول یک بحث کلیشه‌ای نیست. در حقیقت افسانه قرن بهر لذت آقادکتری، پول‌شماری ابونگار و حب دست‌های مهربان پرواز دوست داشت در حالی که دست سرنوشت آن کرد که باید می‌کرد! بنابراین دکتر امروز لزوما دکتر دیروز نیست اما عنایت بزرگ مقدر کرد خدمت بزرگ!
داستان از این قرار بود که استاد بهر فکر زیاد یا چشم این و آن با تضعیف قوای شوید مواجه شدند و بهر تدبیر رایگان به مشاوره کاشت شوید رضایت دادند. عجیب است که در مطب آرایشگری آقادکتر نه تنها حسرت دکتری پوست و مو را فراموش کردم بلکه یک نوع سپاس بهر سرنوشت دل‌قشنگ خود در اعماق وجود لمس نمودم چرا که یک فضای باز و به بیان بهتر قشنگ‌بازار نمی‌تواند در آغوش لبخند نفرت شیرین تداعی گردد. توضیح احوالات آن روز ساده نیست اما پهن شدن و احیانا لش شدن یک مشت قشنگ شاید یک روز و دو روز مزه داشته باشد اما هر روز چیز دیگری است!
اشاره امروز استاد؛ حلاوت علاقه و احیانا عشق یک فرد به دیگری یا دیگران است که به واسطه خلق آرامش و لذت بوسه است بهر سلامتی و طول عمر و در عین حال نعمت است بهر خدمت در حالی که دکتری خوبان هر چه هست سنگ نمی‌بوسد بهر نوبت بسیار!
شاید مسخره باشد اما مطلوبیت منت ناز بینهایت نیست چرا که با عادی شدن این و آن می‌توان عاری شدن از این و آن را مثبت ارزیابی نمود و در عین حال عکس داستان را تربت کرد بهر حلاوت نعمت در حالی که نعمت دیروز لزوما نعمت امروز نیست!
جالب است که در ادیان گوناگون حتی نگاه به نامحرم را بدون هزینه معرفی نکرده‌اند چه رسد به احوالات دیگر و در عین حال تاکید شده است که زنان علیرغم حساسیت عمدتا غیردیداری خود به رنگ‌بازی چشم معشوق خود حساس می‌باشند که خالی از اعجاز نیست!
مردهایی که دارای شغل مطهر می‌باشند از ازل ابد نموده‌اند عشق پا به ماه را در حالی که سبک‌سری زنان به مراتب کمتر از مردان است. بنابراین به سادگی می‌توان اثبات نمود که بسیاری از رفتارها و روحیات مردان عاشق‌پیشه اشتباه است و این موضوع بیشتر سالارنیاز است تا گهواره‌نیاز!
به عنوان نمونه به دفعات مشاهده کرده‌ام که یک مرد در فضاهای عمومی شریک عاطفی و یا جنسی خود را با دست و پا عاری می‌نماید از این و آن در حالی که رها کردن زن در فضاهای عمومی به مراتب با مزه‌تر است! همچنین غربت نزدیکی دو فرد در زمان تنهایی آیت است بهر تاریکی قربت. بنابراین عشق و عشق‌بازی الفبا دارد بهر این و آن گرچه مادرزری و مادرپری همه چیز خوب دانند ز عقل بسیار …

آینه مستان تویی عاطفه رندان تویی ***** بهر انصاف خرم اکبر هم تویی

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است