خدمت گرمابه‌تمام!

0
هنر لزوما این و آن نمی‌خواهد چرا که لبخند و اشک ترانه ندارد بهر عنبرپیشگان! سفره قشنگ لزوما آب حیات نیست ای جادوفشنگ چرا که عالم‌پری رنگ به رنگ است بهر عموی جادوقشنگ! پس تا توانی ابرو مگیر ز بزم خدمت‌پیشگان تا نمانی بیش از این دامن‌قشنگ گرچه تب من و تو رئوف خواهد گرم و سرد هر یکی دو بار!
فیلم روز گردش بچه (Baby’s Day Out) نمی‌تواند در اقصی نقاط جهان بوسه نگردد و گبر بکوبد بهر رنگ تربت‌نماز! عطر و طعم نماز فرش ندارد نزد دروازه باز در حالی که خدعه شیطان نباشد فرش نماز! یک اثر تاریخی و بسیار شیرین هر چه هست پروانه نیست بهر شمع نیاز بلکه بوسه است بهر گرمابه بسیار! پس نباشد منت این و آن گرد مادر صلوات‌تمام چرا که دردانه‌اش منت است نزد جهانیان …
یک فیلمنامه ساده و بسیار تحسین‌برانگیز این و آن نمی‌خواهد چرا که نوبت بسیار رنگ نماید سفره تسبیح بیکران! اساسا تنگ بهر بنگ است و ننگ بهر رنگ تا نماند شمشیر زمان به دست ارابه‌های این و آن!
از نظر بنده نعمت سلیقه در آغوش صبر دیر یا زود نتیجه می‌دهد و در عین حال دورهمی پریان لزوما قداره نمی‌گردد نزد بوسه ابروستیزان چرا که ترویج بنیان خانواده و مفهوم حیات هر چه هست دوریال تکراری و بسیار مبارک عشق‌های حیات‌بخش مثلثی و غیر نیست. بنابراین تفاوت یک مشت تربت‌سزا با قماش منت‌سزا صرفا سبیل و تفنگ نیست بلکه رنگ زمین است که تنگ ندوزد بهر عزیز و استوار …
در مریخ نمی‌توان تربت گرفت انبوه ساخت و سازهای دروازه را چرا که چتر ابو با چتر عدو تفاوت چندان ندارد بهر فقدان بسیار در حالی که چتر عمو برنامه دارد بهر غربت این و آن! آثار تولید شده توسط خواهرپیشگان ایرانی و ترک عمدتا بنیان خانواده را هدف گرفته‌اند در حالی که آثار تولید شده توسط سربازان عمو بیشتر جنگ دارند ز مکتب سودابه و فردوس‌پری چرا که رنگ زمین عشق است و نماز …
در مکتب زمین نمی‌توان دردانه گرفت ز مولانا و فردوس‌پری هر یک طواف گران چرا که دیوان نور نماز است ز رسم شور در حالی که دیوان شور رمان است ز رسم سیاوش و زلیخا! سفره دل ز که گویم ای عمو که عمری دندان به لب گرفتن نباشد امیر سودابه‌خوی!
شاید دکتری خواهد این همه خواهرپیشگی اما زمین بهر آسمان‌ها ننگ است پیش چشم فرهادی و غیر آن چرا که تولید انواع و اقسام آثار بسیار عمیق و گرمابه‌تمام اندک است در محضر انبوه خاتم‌پیشگان! پس با کدامین آیین رنگ زمین سرمه کردی بهر تاریخ زرپیشگان تا بگردی نور چشم سربازتمام؟! سرمایه‌های عروس ز چه عنبر گرفتند که نکاشتی مانند آن تا بگردی دردانه بهلول‌تمام؟! مزخرف‌ترین و بی‌مایه‌ترین نمازهای چتربازان طعمه گشت بهر تربت گبرشیفتگان تا نگویند دروازه‌دلی نیست خدمت‌تمام؟!

اشک و لبخند بوسه دارد ز رنگ سنگ ***** بس که تربت نگاشتی ز رنگ زنگ

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است