پاتن‌حرام مشق سوسن‌فلان ای گلدان‌تمام‌!

0
ازدواج سفید یک نوع نزدیکی فاقد چارچوب و سوسن‌خطی است که نمی‌تواند بوسه باشد بهر چشم دایناسور چرا که یک و دو که هیچ، هزار هزار هم بس نباشد بهر شفق شفق برناپری! اساسا نزدیکی و احیانا عشق‌بازی تاکسی خطی نمی‌بوسد که سلام سلام راز شود علیک علیک چرا که به جز تاکسی، سواری هم موجود است گر همت خوار نباشد زار زار!
شاید مدل ازدواج سفید در بهشت حوریان قابل اجرا باشد اما چنین سفره هفت رنگی در دنیای گرگ و کفتار لزوما خاطره نخواهد بود ناز ناز بلکه فاجعه خواهد بود راز راز گرچه سوسن‌مرام آن نباشد که گویند سوسن‌فلان بلکه ناز باشد به رسم سوسن‌غلاف! بنابراین این همه ناز دیگر نباشد راز راز گرچه آن بی‌بی پاتن‌غلاف زار کرده بود مستی گلدان‌سلام را ای بچه‌سیاه!
ازدواج سفید عبارت است از علیک بهر سلام یا احیانا علیک و بیش از آن خدعه است تمام به تمام گرچه جهنم نبوسد رسم و آیین آن نامردتمام را چرا که حرام حرام نوبت نداشت قران قران چه رسد به شمشیر زمان‌حلال!
امیرپلنگ نگوید آیین زن‌داری خواهد این یکی اما بگوید سوسن ز خود خندیده است که شربت بگیرد بهر سردارغلاف چرا که آن خدا بیامرز نگفت شب ز شب بهر هر کس و آن شد که باید می‌شد، اینان که دیگر باشند شمشیرطلا به رسم سیاه‌طلا! بنابراین نبیند آن سرور‌تمام که خط ز خط پیاده شوند رنگ به رنگ تا دست آخر زار شوند تنگ ز تنگ …
بهر غاز امروز بتوان نوشت که ازدواج عشق عبارت است از ثبت گران پرده محرمیت بهر دست و پای دراز دایناسور و غیر آن و در عین حال بهره‌مندی از مزایای حرم امن خانواده! بوسه یار خودش شیر سازد ناز ناز در حالی که حرم بهر کرم نباشد باز باز! پس بهر حرم نماند کرم نزد این و آن تا خط ز خط نگردد الان سفید سفید، فردا سیاه سیاه!
حرم خانواده از پوشش‌هایی همچون تعرفه زایمان خانواده، تعرفه استخر خانواده و تعرفه کنسرت خانواده بهره‌مند می‌گردد که هیچ ندارد رسم آن خدا نیامرز بلکه تمام دارد رسم مار و پله امیربیامرز! بنابراین کس نگوید بهر حرم ساز ساز بلکه بگوید ناز حرم راز راز!
بعد درود و سلام به رسم فلان دیگر بتوان دو خط گوش گرفت بهر درس جانان‌سلام؛ یک ازدواج عشق می‌تواند آزاد و رایگان بوسه شود به رسم خانواده در حالی که طلاقش نباشد مکافات و علیک ز رسم کوکب‌خانواده! همچنین بهره‌مندی از امتیازات حرم‌سرایی بهر امیرسرایی از ازل تا ابد مردود اعلام می‌گردد چرا که عشق‌بازی بهانه نخواهد هزار هزار تا دست آخر تیر و کمان که هیچ، تیربار مسلح گردد به رسم کوکب‌پری ناز ناز!
امیرموسی به رسم مار و تسبیح تحفه‌ای دارد ناز ناز که اجرا نشود هزار هزار نگردد نازی شمس زمان گرچه این نیز اندک زر و سیمی بخواهد فرش پای تسبیح زمان! پس رنگ ز رنگ حلقه ازدواج بوسه کردن بهر اول نباشد قلک‌حرام چرا که این همه دکتری سحر نکرد طبق طبق جاماندگان به رسم شمشیر را!

سفید را نگفتی سیاه ای خدا نیامرز ***** تا ز ماتم انگور سازی عروس نیامرز

گر بدانستی امیر بود رفیق و شفیق ***** این همه نمی‌کردی فلان ای مادر نیامرز

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است