احسنت آخر!

0
دین لزوما اسارت نیست و در عین حال چارچوب آن نیز نمی‌تواند احمقانه باشد! به عبارت دیگر لا اکراه فی الدین یک بحث است، مدل گسترش و توسعه قلمرو اسلام با دستان خالی پیمغمبر بحث دیگری است چرا که بحث دین با درک سیاست دردانه نمی‌خواهد!
سیاست تردستی عقل بشر است و فقدان آن هنر هیچ بودن است! اسلام در بحث سیاست یک مجموعه جالب و عام پیشنهاد نموده است که خودش اعجاز دارد. مواردی همچون اتحاد، مردسالاری مسالمت‌آمیز، مساوات و … به هیچ وجه یک مشت اراجیف خط‌خطی نشده‌اند چرا که یک مدل به ظاهر مزخرف مستضعفین به سرعت توانست قلب‌ها را تسخیر نماید و به تبع آن یک قلمرو وسیع، قدرتمند و ثروتمند تشکیل دهد در حالی که مدل سیاسی پیغمبر مدت زیادی دوام نداشت …
از یاد نمی‌برم که در دوران دانشجویی همواره بحث عدم وجود ساختار حکومتی در زمان پیامبر اسلام مورد تاکید بود چرا که نزول آیه قرآن در مواردی همچون کسب اجازه برای ورود به خانه پیغمبر، عدم توقف زیاد در محضر ایشان و … نشانه یک مدل بسیار بچه‌گانه حکمرانی بوده است. اعجاز این مدل حکمرانی در جاودانگی «محمد» است که نه تنها در دوره خود با دستان خالی صرفا به وسیله تسخیر قلب‌ها گسترش و توسعه یافت بلکه در دوران بعد از خود نیز همواره زبانزد شد!
ساختارهای مختلف حکمرانی در طول تاریخ بشر عموما اعمال تغییرات را اجتناب‌ناپذیر حکاکی نموده‌اند و در صورت عدم تغییر نیز دیر یا زود برگی از تاریخ را ورق زده‌اند. مدل مارکس نیز با اشتباهات متعددی همراه بود که به مرور زبانزد شد.
جمهوری اسلامی از ابتدا به دنبال مدل حکمرانی مارکس با چاشنی مذهب رفت و با فرا رسیدن نفس‌های آخر خود نیز به طور کامل به شکل یک حکومت سوسیالیستی در آمده است! ساختاری که از اول دروغ، چاپلوسی، ریا، نفاق و … را سیلست تعریف نمود با اندک اصلاحات خود در دوران پس از آقای خمینی به سرعت جلوه‌های آسمانی خود را پدیدار نمود تا در نهایت افسانه جمهوری اسلامی به شکل حیرت‌انگیزی به همه چیز ختم گردد!
مدل قرون وسطی اروپایی‌ها هر چه بوده است نمی‌توانسته همه چیز باشد در حالی که همه چیز با چاشنی دین مدل حکمرانی افسانه جمهوری اسلامی است! موضوعی همچون حجاب اجباری نیز بیشتر خاله‌بازی است تا موارد دیگر چرا که بودن یا نبودن یک توری تفاوت خاصی ایجاد نمی‌کند.
آقای خمینی پرداخت پول بابت آب، برق و … را مسخره ارزیابی می‌نمودند در حالی که ارتداد عالم نبود که بگوید در صورت رایگان شدن آب، برق و … هر کس می‌تواند چند برابر نیاز خود مصرف نماید و این با حکم اسلام مبنی بر عدم اسراف منافات دارد! همچنین مدل بسیار بچه‌گانه حکومت پیغمبر اسلام درگیر شدن با همگان نبود بلکه سلام و علیک با غرب و شرق حکم طلایی محمد رسول خدا بود …
لبخند امروز این است که دیگر نمی‌توان اصول اسلامی را حتی به زبان آورد چرا که به جز گوینده، هر شنونده‌ای بدیهیات را تشخیص می‌دهد مگر آن که به زوال عقل دچار شده باشد! بنابراین زمان تغییر جمهوری اسلامی در بستر مکتب نیز تقریبا تمام شده است و این نیز احسنت بهلول دانا بر دوستان پیدا و پنهان!
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است