پیمانه حسرت!

0
در بحث رقابت لیبرال‌ها و سوسیال‌ها به سادگی می‌توان دلیل اصلی فروپاشی ساختارهای سوسیالی را در وهله اول انواع و اقسام ظلم‌های خواسته یا ناخواسته تحمیلی در نظر گرفت و در موارد بعدی موضوعاتی همچون حماسه‌سرایی‌های سوسیالی، عزت آزادی و یگانه‌پرستی بت‌های ارزشی را شماره نمود چرا که ساختارهای دستوری نمی‌توانند فرمانبرداری اکثریت را به همه چیز مبدل نکنند برای اقلیت نافرمان تا با گذشت زمان به واسطه گسترش ظلم و ستم نسبت به اقلیت، شمار اکثریت کم و کمتر شوند!
خرده گرفتن پیرامون چرایی تحریم مخالفان احمقانه است در حالی که نقد ابعاد مختلف تحریم‌ها لزوما عقده‌گشایی نیست! بدیهی است که مردم حاضر در ساختارهای استکبارستیز به دنبال حداقل برخی فرصت‌های لیبرالی می‌باشند. به عنوان نمونه فرصت بازارهای مالی لیبرال‌ها یک حسرت ساده نیست در حالی که با باز گذاشتن برخی تحریم‌ها به سادگی می‌توان یک شکوه و عزت بیشتر و بیشتر را مکتب‌نوازی نمود. بنابراین تحریم بازارهای مالی استاندارد می‌تواند صرفا در مقابل مخالفان استکبارستیز حکاکی گردد و امید سایرین خط‌خطی نگردد …
دستکاری بازارها یک داستان است و نقدینگی‌سوزی داستان دیگری است که بسیار ساده می‌تواند توجیه گردد و به تبع آن انواع و اقسام ظلم‌ها اجتناب‌ناپذیر عبرت‌نوازی شوند تا بقای یک سیستم بتواند به همه چیز ختم گردد! در داستان نقدینگی‌سوزی نمی‌توان اجازه داد ثروت‌های بادآورده بیشتر و بیشتر شوند. بنابراین بازی کردن به روش عکس اکثریت و در عین حال کنترل بخش‌های آتش‌زا به مهمترین فریضه مبدل می‌گردد! در چنین شرایطی به مرور تعداد بیشماری از سفته‌بازان و سرمایه‌گذاران کناره‌گیری خود را اعلام می‌نمایند چرا که دست و پا زدن بیشمار به زحمت بیشمار ختم می‌گردد!
نکته جالب اینجاست که یک مشت مستکبر صرفا به دنبال عشق و حال خود هستند و تصور نمی‌کنند که در صورت تغییر محل تولدشان آیا باز هم می‌توانستند مستکبری را با نمک فرض نمایند؟!
ساختارهای سوسیالی به سمت تعیین تکلیف پیرامون همه چیز حرکت می‌نمایند در حالی که ظلم برخی عبرت‌تراشی‌ها به هیچ وجه شایسته آتش موجود نمی‌باشند!
به عنوان مثال در یک ساختار اشتباه نه تنها موارد گوناگون تنفس به واسطه ضرورت نقدینگی‌سوزی فیلتردار می‌شوند بلکه بازی کردن به روش عکس به یک موضوع تکراری و رایج مبدل می‌گردد. بحث چرایی رسیدن به نقطه نقدینگی‌سوزی یک بحث است که به صورت مستقیم به واسطه خلق انواع و اقسام شاهکارها صورت می‌گیرد و راهکار حل معضل بحث دیگری است که بسیار سنگین و ویرانگر قابل تعبیر می‌گردد!
نکته فلاکت‌بار راهکار نقدینگی‌سوزی به روش عکس اکثریت به آتش کشیده شدن همه چیز است چرا که سرمایه‌داران و ذینفعان عموما بازی را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم می‌دانند و به شکل حیرت‌انگیزی خم به ابرو نمی‌آورند در حالی که بخش غالب طبقه متوسط و ضعیف به واسطه ذوب شدن و فقیر و فقیرتر شدن هست و نیست خود روز به روز بیشتر نمک بر زخم‌های خود خواهند پاشید تا در نهایت حقارت همه چیز تا ابد ثبت گردد!
بنده از آنجایی که ظاهرا همواره کمبود داشتم و به دنبال استقلال شخصی خود بودم هیچگاه نتوانستم طعم شیرین ثروت‌اندوزی در بازارهای مالی استاندارد را درک نمایم در حالی که حداقل برای اثبات کمبودهای بیشمار به صورت پیوسته سیگنال‌های خرید و فروش را در طول سالیان متوالی منتشر نمودم تا در کمال حیرت تقریبا تمام سیگنال‌های جهانی خوار عالم محقق شوند که صرفا نشانه‌ای است از شکوه و عزت همه چیز!

گر دانستی عشق زمین چیست ***** باید پیمانه نمایی حسرت چیست

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است