آتش به اختیار!

جنون قدرت غرب و شرق نمی‌شناسد و آفت‌های شهرت نیز بسیار است در حالی که شکوه ثروت به سادگی می‌تواند نعمت گردد! درس روزگار لزوما کتاب و مدرسه نمی‌خواهد چرا که رنگ بنگ نیست!

بحث اعدام یک فرد نمی‌تواند بدون مستندات کامل صورت گیرد مگر آن که جنون قدرت به نمایش گذاشته شود. به صورت کلی حکم اعدام صرفا آخرین گزینه است و به منظور حذف قاتلان و جنایتکاران کاربرد دارد چرا که از یک طرف بازگشت این افراد به آغوش جامعه برکت‌زاست و از طرف دیگر نگه‌داری آنان نیز هزینه‌زا می‌باشد.

شروع اعدام معترضان آغاز یک موج جدید خواهد بود در حالی که این یکی نیز خواهد گذشت! مدل بازی آمریکایی‌ها عموما ناسزاست! به عنوان نمونه کاهش چشمگیر قیمت نفت و به تبع آن انرژی‌های مختلف همزمان با شروع سرما و علیرغم ادامه جنگ اوکراین صلوات بسیار دارد! در بحث اعدام‌ها نیز اندک تنفسی پیرامون تدابیر مستضعفان عالم جایز خط‌خطی گشت تا در نهایت فرمان آتش به اختیار صادر گردد!

مدل ترکیب دین با حکومت می‌تواند یک کلاس درس تعریف شده باشد تا پس از چند قرن یادآوری خالی از لطف نباشد! یکی از درس‌های نانوشته قرون وسطی مشق آزادگی است که به تنهایی یک محتواست. بنابراین برهنگی دستاورد آزادگی نبود چرا که اهل جنگل نیز برهنه روزگار می‌گذرانند!

بنده به لطف حقتعالی به مرحله هیچ ندانستن ورود نموده‌ام که بسیار شیرین و ارزشمند است. خبر اعدام محسن شکاری با پوشش «زن، زندگی، آزادی» مطرح شده است چرا که بستن خیابان و شعار دادن دلیل اصلی اعدام بیان شده است که متاسفانه نمی‌توان رد کرد اما تایید نیز قشنگ نیست!

قطب عالم می‌فرماید که گل‌های من شعار «می‌کشم، می‌کشم، آن که برادرم کشت» در زمان مناسبی رونمایی شد اما پوشش آن قشنگ نبود! به عبارت دیگر سرباز صفر می‌گوید که با این کمالات، شما چرا؟!

تجربه بودن با نبودن لزوما حرف نیست. اندیشه برتر در آغوش جهل فراگیر لزوما خواب نیست. برچسب دیوانگی در بستر نماز توهم نیست چرا که نعمت بیشمار خزان است و خزان!