سرانجام روزهای آفتابی!

0
بشر عموما به دنبال حداکثر نمودن نفع شخصی خود می‌باشد که این موضوع توسط لیبرال‌ها مورد تاکید قرار می‌گیرد. در چنین فضایی بهتر است آزادی اندیشه‌ها در دستور کار باشد تا هر کس متناسب با منافع و اهداف مورد نظر، شخصیت خود را به نمایش گذارد.
برخی موضوعات گفتن ندارند. به عنوان مثال در غرب وحشی می‌توان امپراتوری رسانه‌ای را یکی از اهرم‌های توسعه قلمداد نمود. حضور افراد نخبه در بخش‌های مختلف این امپراتوری از اتلاف گسترده منابع جلوگیری به عمل می‌آورد و در عین حال یکسری اراجیف و خزعبلات تحویل مخاطبان نمی‌گردد. از نظر بنده، صنعت نشر یک صنعت استراتژیک و راهبردی است و با استفاده از پتانسیل‌های آن می‌توان بسیاری از مشکلات خرد و کلان را حل نمود.
در حال حاضر می‌توان انواع و اقسام تیترها و تحلیل‌ها را در بخش‌های مختلف نشر کشور مشاهده نمود در حالی که تقریبا همه آن‌ها مریخی مهندسی می‌شوند. اساسا بحث‌هایی همچون فرهنگ، توسعه و … تنها یک بهانه یا پوشش می‌باشند و هر کس به دنبال آب و نان خویش است!
جهان سوم یک توهم نیست چرا که همه چیزش بحث برانگیز است. اگر قرار است همواره روزگار گذراند دلیلی ندارد که بودجه کشور صرف نشر یکسری مطالب مزخرف و بدون پشتوانه گردد. نکته جالب اینجاست که پرچمداران فرهنگ و تمدن همواره می‌دانند که وظیفه اصلی آن‌ها آینه‌محوری است چرا که پیوسته آب و خاک مریخ را شماره می‌نمایند …
به یاد دارم که در دوران دانشجویی، یکی از اساتید اعتقاد داشتند که بهتر است دانشگاه‌ها و دانشکده‌های علوم انسانی ایران تعطیل شوند چرا که عموما هزینه می‌باشند. اعتقاد ایشان به دلیل عدم خلق عایدی توسط این مراکز بود. می‌توان بلافاصله حکم ارتداد ایشان را صادر کرد اما با کمی دقت می‌توان بر تفاوت‌های متعدد غربی‌ها نسبت به مریخی‌ها در این حوزه غبطه خورد. در مجموع نوع سیاست‌گذاری‌ها در ایران امروز بسیار ضعیف بوده است.
بنده چند سال با بخش‌های مختلف صنعت نشر ایران ارتباط داشته‌ام و در کمال فضاحت می‌توان بیان نمود که صنعت نشر فعلی تعطیل شود یا به حیات گوهربار خود ادامه دهد تفاوت خاصی ایجاد نمی‌گردد! شاید باور این موضوع سخت باشد اما ایده‌پردازی و نظریه‌پردازی در ایران امروز رسما تعطیل است. هر کس به دنبال ادامه حیات خود و دقیقا خودش است در حالی که وظیفه فردی و اجتماعی فعالان حوزه رسانه‌ای؛ بیان حقایق و توجه به تامین منافع خرد و کلان می‌باشد.
دریافت پول بابت انتشار یک کتاب یا مقاله یا … چند سالی است که در مریخ رواج پیدا کرده است. به عبارت بهتر به جای پرداخت حق‌التالیف و یا حق‌التحریر می‌توان حق‌النشر دریافت نمود!
در یک کشور پیشرفته بالاترین درآمدها و دستمزدها در چند بخش قابل مشاهده می‌باشند که یکی از آن‌ها تالیف و تدوین کتاب و مقاله می‌باشد در حالی که در ایران امروز ساده‌ترین مسائل مورد تاکید قرار نمی‌گیرند.
در کشوری که قلم هر کس یا برای خودش است یا برای حزب خود دیگر نمی‌توان به ارائه ایده‌ها و نظریه‌های جدید و کاربردی امید داشت. فعالان این بخش ظاهرا به دنبال ازدواج با افراد و موضوعات مختلف می‌باشند چرا که همه چیز را برانداز می‌نمایند! در این میان کسی هم پیدا نمی‌شود که بگوید به تو چه ارتباطی دارد یک شخص یا موضوع چپ است یا راست …

به سخن بنگر نه به گوینده!

این داستان تنها به داخل ایران محدود نمی‌شود. BBC فارسی، صدای آمریکا و … نیز به دنبال بهتر شدن نمی‌باشند بلکه تنها منافع خود را جستجو می‌نمایند. در مجموع عبرت گرفتن از تاریخ میسر نمی‌باشد اما روایت می‌تواند لزوما حکایت نباشد …

یکی گفت که ما می‌دانیم و می‌دانیم ***** دیگری بدو گفت که تو می‌دانی و می‌دانی!

قصه‌نویسان هم پیوسته گفتند که تو می‌دانی و می‌دانی! ***** همه چیز آفتابی شد و همگان گفتند که تو نمی‌دانی و نمی‌دانی!

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید