موج‌سواری بر روزگار

0
در حال حاضر کشور می‌تواند چند تغییر استراتژیک را در دستور کار قرار دهد که هر یک می‌توانند موضوع یک کتاب باشند اما به صورت اجمالی در این مختصر نوشته مورد بررسی قرار می‌گیرند تا شاید داستان «در عمل هیچ کاری نمی‌توان کرد!» کمرنگ گردد.

ایجاد سامانه جامع سهمیه‌بندی

وجود یک سامانه جامع و بسیار کارآمد می‌تواند در تمام دوران‌ها و داستان‌ها به عنوان یک برگ برنده محسوب گردد. هر تبعه ایرانی بایستی در این سامانه طبقه‌بندی شود و به صورت بسیار ساده از محیط آن لذت ببرد. از نظر بنده، هر کس باید بتواند در صورت تمایل سهمیه خود را به سادگی در همین سامانه به فروش رساند و اشتغالزایی مبتکرانه در دستور کار قرار نگیرد. یک سامانه سهمیه‌بندی در موارد گوناگونی قابل استفاده می‌باشد. در حقیقت در بهترین و بدترین حالت‌ها می‌توان از وجود این سامانه لذت برد.
در حال حاضر بنده راحت‌تر سخن می‌گویم و تقریبا هر چه می‌خواهم با کمی تامل به زبان می‌آورم. کشوری که یک روز پوشک ندارد و در روز دیگر نوار بهداشتی، بهتر است همواره لبخند زدن را به مردمانش هدیه دهد. بنده در داستان 100 برابر شدن قیمت ماسک، بدون هیچ تردیدی اگر می‌توانستم به هر دلیلی ماسک‌فروشی را با قیمت‌های گوناگون در دستور کار قرار می‌دادم تا مبادا وزیر محترم بهداشت همه مستکبران را به خاک سیاه بنشانند!
دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی قابل شمارش نمی‌باشند چرا که در بیشتر اوقات همگان را غافلگیر می‌نمایند. وجود یک سامانه سهمیه‌بندی به سادگی می‌تواند تخصیص بهینه منابع را در زمان‌ها و مکان‌های مختلف میسر نماید.
بحث تخصیص بهینه منابع در بسیاری از مسائل چالش برانگیز می‌باشد. وجود یک سامانه جامع سهمیه‌بندی می‌تواند در موارد مختلفی همچون جنگ، تحریم‌های گوناگون، قحطی، عدم توازن عرضه و تقاضا، شیوع بیماری‌های گوناگون، انواع و اقسام حوادث طبیعی و پوشش اقشار آسیب‌پذیر مورد استفاده قرار گیرد.

آزاد کردن مواد مخدر و کنترل مسائل جنسی

آزاد کردن مواد مخدر می‌تواند یک گشایش بزرگ در اقتصاد ایران ایجاد نماید. پافشاری بر رویکردهای اشتباه باعث اتلاف بیش از پیش منابع می‌شود.
پیوسته شعار دادن نمی‌تواند قابل قبول باشد. صاحبنظران اقتصاد ایران سال‌هاست که بر عدم وابستگی به درآمدهای نفتی تاکید می‌نمایند در حالی که یک بچه هم می‌تواند برخی مسائل بدیهی را پیوسته تکرار نماید. از نظر بنده، موقعیت ایران در بحث مواد مخدر یک مزیت است نه یک مشکل. در حقیقت می‌توان بدون سرمایه‌گذاری خاصی به صورت پیوسته ارزآوری نمود در حالی که یک دنیا دستاورد هم باعث نمی‌شود حداقل برخی تغییرات اساسی در ساختار کشور مورد تاکید قرار گیرند.
با آزاد کردن مواد مخدر نه تنها می‌توان انواع و اقسام هزینه‌های مادی و معنوی را احمقانه دانست بلکه می‌توان به یک منبع درآمد جدید و بسیار شیرین دست یافت. لازم به ذکر است که اجرای چنین سیاستی به هیچ وجه نباید همانند سایر رویکردهای جمهوری اسلامی مورد تاکید قرار گیرد چرا که همواره نمی‌توان از فرصت‌ها استفاده نمود.
یکی از نیازهای بشر نیاز جنسی است. بدیهی است که با کنار رفتن پوشش‌ها می‌توان در کمال تجسس همگان را به یک چشم دید. در حقیقت هر کس همان چیزی را دارد که همگان دارند.
بدون شک یکی از مشکلات فعلی کشور بحث جنسی است. این موضوع بسیار پیچیده و گسترده شده است. از نظر بنده، دلیل اصلی الهه ناز شدن خانم‌ها در ایران امروز و یک دنیا پیامد پیرامون آن از نوع نگاه غالب در کشور نشات می‌گیرد. در کشورهای غربی، جایگاه زن و مرد یکسان می‌باشد و نوع توانایی‌های افراد است که برتری‌ها را به نمایش می‌گذارد در حالی که در ایران امروز به صورت محسوس یا نامحسوس می‌توان برتر بودن جنس مونث بر جنس مذکر را مشاهده نمود. حکومت نیز سال‌هاست که به تقویت این داستان پرداخته است در حالی که اثرات زیانبار این رویکرد آرام آرام در حال پدیدار شدن می‌باشد.
در ایران امروز تقریبا هر کاری می‌تواند توسط آقایان صورت گیرد اما انجام همان کار توسط یک خانم طعم دیگری دارد! به عنوان مثال اگر تمام اسطوره‌های یک موضوع خاص آقا باشند به محض آن که یک خانم این حرفه را با سطح کمی و کیفی به مراتب پایینتر اجرا نماید همگان خواسته یا ناخواسته با بانویی مواجه می‌شوند که هیچ برتری نسبت به سایرین ندارد جز آن که آقا نیست!
گاهی اوقات به سادگی می‌توان درک نمود که عقل چیز خوبی است. در داستان پناهنده شدن خانم کیمیا علیزاده می‌توان عقل ناقص یک زن و گرایشات زنانه را مشاهده نمود. یکی از خصوصیات رایج خانم‌ها، بحث کپی نمودن تفکرات افراد موفق و احتمالا دنیادیده می‌باشد. بدیهی است که بحث مهاجرت برای بسیاری از ایرانی‌ها یک امر کاملا عقلانی و مطلوب می‌باشد اما برای تنها بانوی مدال‌آور جمهوری اسلامی آن هم از نوع برنزش داستان چیز دیگری است. کیمیا علیزاده اگر با پرچم آلمان در المپیک طلا هم بگیرد باز هم نمی‌تواند یک دنیا تحسین و تمجید احمقانه ایرانی‌ها را تجربه نماید چرا که اولا در یک کشور پیشرفته، ورزشکاران موفق چند مورد محدود نمی‌باشند که قلم خودکار از نوشتن نام آن‌ها خشک گردد! ثانیا یک مهاجر هر کاری انجام دهد باز هم یک مهاجر است! ثالثا اختلاف طبقاتی و تبعیض‌های فلاکت‌بار تنها با یک مدال برنز به دست نمی‌آیند! رابعا جایگاه زن در کشورهای غربی به هیچ وجه بت‌گونه نمی‌باشد که ملت به پرستش یگانه بانوی خود بپردازند!
جمهوری اسلامی در برخی مسائل به جای حل مشکل، صورت مسئله را پاک کرده است. بحث متمایز شدن خانم‌ها و گرایشات زنانه یکی از معضلاتی است که با کمی دقت می‌توان عمق داستان را درک نمود. به یاد دارم که با خواندن حدیث امام علی (ع) پیرامون نقص عقل در خانم‌ها به صورت خام و بچه‌گانه‌ای این حدیث را مسخره فرض نمودم اما در چند سال اخیر از آن جایی که تازه خام بودن خود را با تمام وجود لمس نموده‌ام و در عین حال شب و روز بودن روزگار را کمی درک نموده‌ام، حقارت و خامی تفکرات خود را به سخره می‌گیرم چرا که چنین موضوع حکیمانه‌ای را زیر سوال برده بودم.
غربی‌ها ظاهرا خانم‌ها را توانمند نموده‌اند اما جالب است که در سبک غربی‌ها، خانم‌ها کاملا عادی می‌شوند و دیگر تمایز خاصی نسبت به آقایان ندارند! در چنین فضایی آقایان بهتر می‌توانند رشد نمایند در حالی که عقل ناقص زن داستان را به شکل دیگری می‌بیند!
با توجه به شرایط فعلی کشور بهتر است آزادسازی بحث جنسی به یکسری مناطق حاشیه‌ای کشور کشانده شود و فضای داخلی مدیریت گردد. در مجموع می‌توان رویکردهای متعددی را در دستور کار قرار داد.

اصلاح قوانین و ضوابط کلیدی

یکی از مشکلات فعلی کشور، بحث تاکید بر بت‌سازی‌های بدون پشتوانه می‌باشد. در حقیقت تکیه بر تفکرات مورد اجماع در چند دهه قبل نمی‌تواند لزوما گشایش خاصی ایجاد نماید. همچنین ثمرات بسیاری از رویکردهای مذکور به صورت واضح نمایان می‌باشند. به همین دلیل تعصب کورکورانه نسبت به برخی مسائل عقلانی نمی‌باشد.
به صورت موردی می‌توان بیان نمود که آزادسازی در شرایط فعلی نمی‌تواند در بسیاری از بخش‌ها راهگشا باشد اما خصوصی‌سازی واقعی و آزادسازی برخی حوزه‌ها می‌تواند قابل دفاع باشد. به عنوان مثال با اصلاح قوانین و ساختارهای مناطق آزاد منتخب می‌توان بدون سرمایه‌گذاری خاصی پیگیری چند موضوع را در دستور کار قرار داد. به عنوان مثالی دیگر باشگاه‌های ورزشی عموما تنها هزینه می‌باشند در حالی که اصلاح ساختارهای مرتبط با این حوزه می‌تواند بسیار راهگشا باشد.
در کشورهای جهان سوم افراد هستند که راهبردها را تعیین می‌نمایند اما در کشورهای پیشرفته ساختارهای بهینه هستند که به راهبردهای قابل تحسین ختم می‌شوند.
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید