ساختارهای بهینه

0
ساختارهای بهینه به افراد وابسته نمی‌باشند در حالی که افراد شاخص برای همیشه قابل اتکا نمی‌باشند. ایران امروز در شرایطی قرار دارد که از جنبه‌های مختلف قابل دفاع نمی‌باشد. ساختار اقتصادی می‌تواند تغییر نماید اما روند فعلی قابل اتکا نمی‌باشد. ساختار اجتماعی به نقاط حساس خود رسیده است که به احتمال زیاد ثمرات آن در سال‌های آتی قابل لمس خواهند بود. ساختار سیاسی همانند ایالات متحده نیست که هر کس نتواند به خودنمایی بپردازد و در عین حال ریا و نفاق به سادگی می‌تواند افراد را برجسته نماید. ساختار حقوقی کشور نیز ترکیبی از سوسیالیسم، لیبرالیسم و اسلام می‌باشد که نمی‌تواند راهگشا باشد.
در کشورهای پیشرفته می‌توان ساختارهای بهینه را جستجو نمود. همچنین می‌توان به بررسی ساختارها پرداخت و در عین حال به خلق تفکرات زیبا امید داشت. از نظر بنده، ساختار فعلی ایران قابل دفاع نمی‌باشد چرا که شمارش نواقص به سادگی امکانپذیر است.
عقل بزرگترین نعمتی است که به بشر عطا شده است. به همین دلیل می‌توان همواره بهترین‌ها را جستجو نمود. به منظور اصلاح امور می‌توان ساختار سیاست‌گذاری کشور را مورد بازنگری قرار داد تا افراد توانمند بتوانند زمام امور را به دست گیرند و به آرامی اصلاح ساختارهای مورد نظر را در دستور کار قرار دهند. به همین دلیل به صورت اجمالی می‌توان برخی اصلاحات را پیشنهاد نمود.
در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران دارای یک رهبر و سه قوه می‌باشد. شاید ماهیت کلی ساختار ایران امروز نیازمند تغییر نباشد اما ریل‌گذاری ساختار موجود قابل دفاع نمی‌باشد. به عنوان مثال مجلس نمایندگان در طول سال‌های متمادی نه تنها ثمره‌ای نداشته است بلکه انوع و اقسام هزینه‌ها را بر مردم تحمیل نموده است.

رهبری

سخن گفتن پیرامون جایگاه رهبری به هر دلیلی عقلانی به نظر نمی‌رسد اما گاهی اوقات ریسک کردن زیباتر می‌باشد. از نظر بنده، وجود یک رهبر در راس حکومت علیرغم قصه‌گویی‌های برخی افراد تحسین برانگیز می‌باشد. همچنین نوع فرهنگ حاکم در بین مردم به گونه‌ای است که بهتر است یک فرد حرف آخر را بزند.
موضوعی که نیازمند اصلاح می‌باشد، ویژگی‌های رهبر است. شاید بتوان با استفاده از نیرنگ به سادگی ویژگی‌های رهبری در ایران را به دست آورد. به همین دلیل بهتر است این موضوع مورد بازنگری جدی قرار گیرد.
آقای خامنه‌ای می‌تواند ساختار فعلی را قابل دفاع بداند اما ریشه بسیاری از مشکلات فعلی به سیاست‌گذاری‌های داخلی برمی‌گردد. در مجموع ایشان می‌توانند بهبود اوضاع را در دستور کار قرار دهند.
تا زمانی که سردار سلیمانی زنده بود شاید تنها جایگزین قابل دفاع برای شخص آقای خامنه‌ای، شهید سلیمانی بود اما در حال حاضر گزینه خاصی به منظور جایگزینی ایشان وجود ندارد که این موضوع بسیار چالش برانگیز می‌باشد چرا که پس از آقای خامنه‌ای معلوم نیست کشور با چه بحرانی روبه‌رو شود.

قوه مجریه

هر رئیس جمهور می‌تواند به یکسری رویکردهای عوام‌فریبانه روی آورد در حالی که بخش عمده‌ای از اداره کشور در اختیار این قوه می‌باشد. شاید سیستم قابل تحسین ایالات متحده در انتخاب رئیس جمهور برای ایران امروز نیز مناسب باشد و بتوان دو حزب اصلی کشور را همانند دو حزب اصلی آمریکا مورد تاکید قرار داد. از نظر بنده، جمهوری اسلامی به این سبک انتخاب رسیده است اما نمی‌خواهد به صورت رسمی سبک مذکور را مورد تاکید قرار دهد در حالی که شفافیت هم تکلیف افراد مختلف را مشخص خواهد نمود و هم نوع گزینش و کنترل افراد را به مراتب بهتر خواهد کرد.
همچنین دوره ریاست جمهوری می‌تواند به 5 سال افزایش یابد که در مجموع یک رئیس جمهور بتواند به مدت 10 سال زمام امور را به دست گیرد. افزایش دوره ریاست جمهوری می‌تواند نوع نگاه رئیس جمهور را بنیادی نماید و در عین حال هزینه‌های برگزاری انتخابات را کاهش دهد.

قوه مقننه

گاهی اوقات نمی‌توان هر سخنی را به زبان آورد در حالی که همه چیز واضح و مبرهن می‌باشد. در بحث مجلس نمایندگان هم بهتر است تنها دو حزب اصلی کشور در مجلس حاضر شوند. همچنین بهتر است نحوه گزینش افراد دارای صلاحیت به طور کامل تغییر نماید.
ایجاد یک سامانه کاملا شفاف می‌تواند بسیار راهگشا باشد. نمایندگان مجلس باید برای تک تک آرا خود پاسخگو باشند چرا که افراد برجسته می‌توانند در چنین شرایطی شناخته شوند.
دوره نمایندگی در مجلس نیز می‌تواند به 5 سال افزایش یابد و در عین حال حداقل بخشی از هزینه‌ها کاهش یابند.

قوه قضاییه

گستردگی فساد در این قوه بسیار آزاردهنده می‌باشد. ساختار فعلی این قوه نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای مختلف کشور باشد. به همین دلیل بهتر است پس از اصلاح قوه مقننه به بازنگری قوانین و رویکردهای این قوه پرداخت چرا که ریشه بخش قابل توجهی از مشکلات کشور به قوانین و ساختارهای منسوخ شده برمی‌گردد که به طور کامل زیر سوال می‌باشند.

اصلاح باورهای اشتباه تلخ است اما گواراست.

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید