از هر دستی بدی، از همان دست هم خواهی گرفت!

0
انسان عموما عیب‌های خود را نادیده می‌گیرد و به شمارش عیب‌های دیگران می‌پردازد. حکومت ایران در چند سال اخیر با شرایط بسیار سختی روبه‌رو شد و در عین حال انواع و اقسام سیاست‌ها را در دستور کار قرار داد اما در نهایت به نتیجه خاصی دست نیافت.
داستان نکته خاصی ندارد و به سادگی می‌توان ابعاد آن را درک نمود. به عنوان مثال جمهوری اسلامی پس از روی کار آمدن دولت آقای روحانی با توجه به شرایط کشور در دوره‌های مختلف، سیاست‌های متنوعی را در دستور کار قرار داد. به منظور کنترل نرخ تورم به سرکوب بی‌سلبقه تقاضا اقدام نمود و در عین حال نقدینگی‌سوزی گسترده را در دستور کار قرار داد. بعد از مدت کوتاهی، از یک طرف قیمت نفت به شکل حیرت‌انگیزی از محدوده 100 دلار به محدوده 20 دلار به ازا هر بشکه رسید و از طرف دیگر سریال هزینه‌تراشی‌ها در داخل و خارج کشور برای حکومت اتفاق افتاد. خشکسالی شدید باعث ایجاد انواع و اقسام اتفاقات شد. از داستان خشک شدن دریاچه ارومیه گرفته تا بحث گرد و غبار و ریزگردها کشور را به طور کامل درگیر نمودند. وقوع اتفاقات ناگوار در برهه‌های مختلف همانند زلزله در کرمانشاه و سایر مناطق کشور و همچنین سیل در چند استان و شهر بزرگ کشور شاید طعم لذت را از بزرگان گرفت اما نتوانست تغییر خاصی در نگرش‌ها ایجاد نماید. به یاد دارم که روز بعد زلزله‌های سریالی در کشور، یک راننده تاکسی پول نمی‌گرفت!
بحث برجام و فرجام هم از اول مشخص بود و متاسفانه نرمش قهرمانانه راه به جایی نبرد. آقای روحانی برنامه‌های مختلفی همچون طرح تحول سلامت را به اجرا در آوردند اما همه چیز آنطور که ما می‌خواهیم جلو نمی‌رود! در حقیقت مشکل از سرمایه‌گذار خارجی بود که به قول خود وفا نکرد و با ناجوانمردی همه چیز را به هم ریخت! در مجموع برخی رویکردهای عقلانی و در عین حال بسیار بی‌رحمانه با کارشکنی دشمنان قسم خورده ملت و نظام راه به جایی نبردند. در اینجا بود که سیاست کاهش ارزش پول ملی به شکلی کاملا خاص به اجرا در آمد و همه چیز چند برابر شد اما نرخ تورم کشور از محدوده 50 درصد تجاوز نکرد!
ایران پس از دوران پهلوی‌ها به ثبات قیمت‌ها عادت کرده بود. به همین دلیل پس از انقلاب و وقوع انواع و اقسام اتفاقات و حتی جنگ تحمیلی به مدت هشت سال! نرخ تورم خاصی به خود ندید که البته شاید وجود وزارت بازرگانی دلیل ثبات قیمت‌ها بوده است!
در حال حاضر هم از آنجایی که کشور به نرخ تورم بالا عادت کرده است دیگر نمی‌توان همه چیز را اصلاح نمود و همین است که هست! در حقیقت نمی‌توان اعلام نمود که نقدینگی‌سوزی با سهمیه‌بندی همه چیز و به قیمت ارزان چه منافاتی داشت که در دستور کار قرار نگرفت یا چگونه می‌شود که در نظام ربوی و کاملا به گل نشسته بانکی کماکان پرداخت بهره‌های بدون پشتوانه ادامه می‌یابد؟
بنده در دست‌نوشته «بی‌رحمی روزگار!» به انتقال درگیری‌ها به افغانستان و هزینه‌تراشی مجدد برای حکومت ایران اشاره کرده بودم. همچنین به کاهش مجدد قیمت نفت پس از تنفس مصنوعی حاصل از برجام نیز اشاره کرده بودم. در حال حاضر هم می‌توان بیان نمود که شرایط ایران در حال حرکت به سمت جنگ داخلی است در حالی که به سادگی می‌توان کمی آدم بود و بدیهی‌ترین رویکردها را به اجرا در آورد.
ثمرات برخی ویژگی‌ها به دین یا مذهب معینی اختصاص ندارند. به عنوان مثال سخاوت و گشاده‌دستی آمریکایی‌ها موضوعی است که حتی در مستعمرات آن‌ها هم به وضوح قابل مشاهده می‌باشد. نکته جالب داستان اینجاست که حامیان خود را به گونه‌ای از لحاظ اقتصادی حمایت می‌کنند که سخن سفیر اسبق آمریکا در لبنان مبنی بر انتخاب فقر همیشگی یا رفاه احتمالی به هیچ وجه گزافه‌گویی نمی‌باشد! آقای سفیر در عالم سیاست چنین سخنی را به زبان آورده است اما آمریکایی‌ها در زندگی‌های شخصی خود نیز بسیار راحت زندگی می‌کنند. به سادگی می‌توان چنین تفکری را در طراحی‌های مختلف آمریکایی‌ها مشاهده نمود. به عنوان مثال اتومبیل‌های آمریکایی به مراتب بزرگتر و راحت‌تر از اتومبیل‌های سایر کشورها طراحی می‌شوند. گاهی اوقات می‌توان از روزگار شکایت کرد اما عقل بزرگترین نعمتی است که به انسان عطا شده است.
آمریکایی‌ها به واسطه تفکر برتر خود به صورت متمایز گام برمی‌دارند. به عنوان مثال تنها به دنبال گذران وقت نمی‌باشند. نوع نظام آموزشی این کشور تا چه حد قابل تحسین می‌باشد که بسیاری از میوه‌های آن به ورزش کردن به عنوان یک مکمل جذاب به منظور بهبود زندگی می‌نگرند. نوع انگیزش مردم جامعه تا چه حد تحسین برانگیز می‌باشد؛ هر فرد به دنبال نفع شخصی خود است و در عین حال تنها به نفع شخصی خود نمی‌نگرد تا حداقل یک رزومه قابل قبول خلق نماید! تنگ‌نظری جزئی از حداکثر نمودن نفع شخصی است اما بسیاری از آن‌ها مناعت طبع دارند.
در ایران امروز بسیاری از افراد برای هیچ به صورت حیرت‌انگیزی حرص می‌زنند. از پیشرفت یکدیگر ناراحت می‌شوند! از زمین خوردن یکدیگر هم ناراحت می‌شوند مگر آن که حقش باشد! حاضر نیستند تغییر کنند چرا که همه چیزشان درست است! حق دارند هر کاری انجام دهند چرا که رسم روزگار همین است! در مجموع تعالی و کمال بشریت به وضوح قابل مشاهده می‌باشد.
در حال حاضر غرب‌زده یا شرق‌زده بودن اهمیتی ندارد. شاید همه چیز قابل بیان نباشد اما انسان بودن چیز خوبی است.
همه چیز پول نیست. گاهی اوقات پول به میزان کافی در دسترس می‌باشد اما نتیجه دلخواه میسر نمی‌گردد. به عنوان مثال در سال‌های اخیر حکومت عربستان سعودی سیاست‌های مختلفی را به اجرا در آورد و در عین حال میلیاردها دلار هزینه نمود اما به هر دلیلی به اهداف خود دست نیافت.
یک قانون نانوشته بیان می‌نماید که خشک‌دستی و تنگ‌نظری طعم شیرین زندگی را از بین می‌برد و گشاده‌دستی و مناعت طبع لذت و فراوانی را به ارمغان می‌آورد.
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید