یخ‌های سنگ‌دار!

0
سخن گفتن همواره لذت‌بخش نیست و در عین حال می‌تواند ریسک‌های خاصی به همراه داشته باشد اما نمی‌توان نسبت به همه چیز بی‌تفاوت بود.
در شرایطی که ثبات نسبی نرخ ارز در دستور کار قرار گرفته است، بهتر است شرایط کشور بیش از حد به سمت رکود نرود. به عنوان مثال می‌توان زمان واریز یارانه‌ها را در اواسط هر ماه قرار داد.
انصاف نیست که از تیم اقتصادی دولت آقای روحانی حمایت شود اما نوع مدیریت داستان عموما با استفاده از نیروی عقل صورت می‌گیرد. مهاجرت معکوس در دستور کار حکومت قرار گرفته است و صدا و سیما پرچمدار داستان می‌باشد. نوسان قیمت‌ها کماکان نقدینگی‌های سرگردان را بازی می‌دهد اما از نظر بنده، زمان تثبیت غیررسمی نرخ ارز فرا رسیده است.
یکی از حقوق بدیهی مردم، عدم دغدغه پیرامون احتیاجات اصلی زندگی می‌باشد که متاسفانه به دلیل عدم واکنش مردم نسبت به حقوق خود، این موضوع مورد توجه قرار نمی‌گیرد. آقای روحانی اگرچه یک سیاست بسیار خاص را طی یک سال گذشته به اجرا در آورده‌اند اما آیا نمی‌توانستند برنج، روغن، چای و … را سهمیه‌بندی نمایند و در عین حال درآمدزایی و به عبارت بهتر نقدینگی‌سوزی به وسیله کالا‌های اساسی را از دستور کار خارج نمایند؟ آیا زمان آن نرسیده است که اضطراب و تشویش قشر ضعیف از دستور کار خارج گردد؟
از نظر بنده، با توجه به شرایط فعلی بهتر است رجز خواندن به طور کامل از دستور کار خارج گردد چرا که هر چیزی زمانی دارد.
در حال حاضر می‌توان اوضاع کشور را کمی آرام نمود که بحث مدیریت قیمت‌ها یکی از داستان‌های امروز می‌باشد.
جوانان به برکت دستاوردهای بزرگان هیچ امیدی نسبت به آینده ندارند و این موضوع تنها در موارد خاص نقض می‌گردد. در حال حاضر تقریبا همه چیز سر جای خود است اما همگان درک نمی‌کنند که اهمیتی ندارد!
تحول در قوه قضاییه یکی از آرزوهای بنده می‌باشد اما مدیریت یک هنر است که مولفه اصلی آن خرد می‌باشد! رئیس محترم قوه قضاییه چگونه پس از چند ماه فعالیت‌ فشرده رسانه‌ای، اوضاع را بسیار بهتر ارزیابی می‌نمایند؟!
در دورانی که نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی کاری جز فریاد زدن در پشت بلندگوهای بهارستان ندارند، چگونه می‌توان تنها هزینه برق صحن مجلس را عقلانی ارزیابی نمود؟
در حال حاضر ایران می‌تواند پس از چند دهه، اوضاع اقتصادی خود را عقلانی نماید و در عین حال وضعیت معیشت مردم را بهبود بخشد و شاید حل نماید اما بدون شک تا زمانی که فکرها یخ‌زده باشند نمی‌توان از زندگی لذت برد!

حرف زدن نمی‌تواند هر گره‌ای را باز نماید!

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید