تلالو خوشبختی!

0
در جایی که همه چیز خوب است، لذت بردن از زندگی شیرین و گواراست. انسان گاهی اوقات می‌ماند که چگونه می‌شود با هیچ شاد و خندان بود! عمر می‌گذرد و خوب یا بد تمام می‌شود اما چه قدر راحت می‌توان واقعیات را به شکل دیگری بیان نمود. می‌توان از همه چیز لذت برد چرا که هر چه گفته شود، خوب است! روز یا شب، هر چه هست، خوب است! چاق یا لاغر می‌گذرد، غصه چرا؟!
توصیف هر چیزی ساده نمی‌باشد. به راستی زندگی خوب را چگونه می‌توان توصیف نمود؟! به خدای یکتا قسم می‌خورم که با خیار و گوجه و نمک هم دیگر نمی‌توان از زندگی لذت برد چرا که قیمت هر کیلو خیار و گوجه در آستانه دو رقمی شدن می‌باشد!
هر چیزی دوره‌ای دارد و روزگار خوب هم خواهد گذشت اما چگونه می‌توان همه چیز را خوب دانست؟ اگر کسی بخواهد بدون هیچ اندوخته‌ای به زندگی خود ادامه دهد، گزینه‌های متعدد و متنوعی را می‌توان در پیش پای او گذاشت.

همت بلند و تلاش پیوسته!

اگر امتداد نگاه، افق باشد، می‌توان کار کرد و کار کرد و در نهایت با کوهی از اندوخته‌های مادی و معنوی باز هم به افق نگریست!
در شرایطی که خرید یک خانه، اتومبیل و سایر اقلام ضروری زندگی بدون اندوخته قبلی به سادگی قابل تصور نمی‌باشد، بهتر است تنها از زندگی لذت برد چرا که غصه خوردن نتیجه‌ای ندارد!

در جستجوی خوشبختی!

به قول پیرمرد تیزبینی باید به دنبال همسری پولدار بود چرا که در روزگار امروز، پول همه چیز است! در حقیقت باید اعلام نمود که فلسفه اصلی ازدواج و یکی شدن و … حرکت به جلو می‌باشد! به منظور رشد و ترقی چه عاملی بهتر و با ارزشتر از پول است و خواهد بود؟!
ازدواج در ایران امروز سال‌هاست که با دید یک تجارت و کسب و کار انجام می‌شود اما بعد از داستان‌های یک سال اخیر می‌توان با صدای بلند اعلام نمود که پول و ثروت به مهم‌ترین عامل نزدیکی و عشق‌بازی دو فرد تبدیل شده است! به راستی اشکال این داستان کجاست؟! چرا نباید یاد گرفت که پول همه چیز است؟! چرا؟!
در دورانی که همه چیز مادیات است، چرا نباید به پول و ثروت احترام گذاشت؟! به ویژه جوانان باید خوب گوش خود را باز کنند که هر چیزی حساب و کتابی دارد و زندگی شوخی نیست! البته بعد از همه این حرف‌ها می‌توان مفهوم عشق را جستجو نمود چرا که در این سرزمین همه عاشقند و عشق رایجترین مفهوم! در حقیقت اسطوره‌های این سرزمین همه عاشقند و ما تنها قصه می‌گوییم بهر این و آن!

دویدن بر روی پله‌های ترقی!

می‌توان از صفر شروع کرد و به همه چیز رسید! کافی است چند ویژگی در یک فرد ایجاد گردد تا پله‌های ترقی را یکی پس از دیگری طی نماید. به عنوان مثال بهتر است همانند یک فرد موفق، تعریف و تمجید را نسبت به همه دوستان در دستور کار قرار داد چرا که دستیابی به هر موفقیت، راه و روش مشخصی را طلب می‌نماید!
در مجموع می‌توان زندگی زالووار را در دستور کار قرار داد که نتیجه آن قطعی است و دیر یا زود می‌توان بر بام موفقیت تکیه زد! لازم به ذکر است که زالو یک جاندار افسانه‌ای است و در کشورهای پیشرفته به منافع آن می‌نگرند اما در ادبیات فارسی بدترین و  زشت‌ترین جایگاه را برای خود می‌بیند!

دکتر شدن!

 می‌توان دکتر شدن را در دستور کار قرار داد. یکی از دستاوردهای بزرگان، افزایش سرانه خلق دکتر می‌باشد. نمی‌دانم گفتن این سخن خوب است یا بد اما در دنیای امروز، بخش قابل توجهی از دانشجویان پس از یادگیری مهارت یا مهارت‌های مورد نیاز، درس خود را رها می‌نمایند و وارد بازار کار می‌شوند در حالی که در ایران برعکس است؛ مهارت اهمیتی ندارد و در عین حال دکتر شدن از هر لحاظ عقلانی است!

خوداشتغالی بدون سرمایه اولیه!

یکی از دستاوردهای برجسته دوره اخیر که به هر دلیلی اعلام نمی‌گردد، بحث خوداشتغالی است که عموما در خانم‌ها مشاهده می‌شود. چند سالی است که مسئولان تایلندی از رشد اقتصادی خود خرسند می‌باشند و در نطق‌های هنرمندانه خود با اعتماد به نفس و بعضا غرور از موفقیت حاصل شده خرسند می‌باشند! سوال اینجاست که چرا کشورهای پیشرفته چنین الگوی مترقی را دنبال نمی‌نمایند تا رشد اقتصادی خیره‌کننده‌ای را در خود مشاهده نمایند! شاید عقلشان نمی‌رسد! شاید هم خجالت می‌کشند!
در حال حاضر نرخ خوداشتغالی مذکور در حال افزایش می‌باشد. به همین دلیل پیشنهاد می‌گردد که افراد شاغل در این حوزه نیز تحت پوشش‌های مختلف قرار گیرند تا در نهایت بتوان هم نرخ بیکاری را کاهش داد و هم وابستگی به درآمدهای نفتی را از بین برد!
تمام ابعاد شرایط فعلی قابل بیان نمی‌باشد اما شاخص‌های مختلف جالب می‌باشند. روند خروج سرمایه از کشور شدت گرفته است. ضرورت اجرای راه حل سهمیه‌بندی یک امر بدیهی است و نتایج اجرای این سیاست نیز کاملا مشخص می‌باشد. به همین دلیل ضرورت دارد که سیاست مذکور هر چه زودتر اجرایی گردد.

هر چیزی حدی دارد …

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید