عرب سوسمار زبان ندارد کبری‌شناس!

0
اعراب بزرگ و کوچک می‌شناسند در حالی که بخش غالب دنیای امروز بیا و برو چند کبری‌شناس زار گویند همین است سرمایه ساز! سوال پرسیدن و پاسخ شنیدن حق کوچک است گرچه برخی گویند شلاق چه ناز بس که بزرگ و کوچک دوخته‌اند طلا طلا نباشد نور چشم ما تا بگوید تحفه بوده‌ام بهر رونوشت شما! پس احترام کوچک و بزرگ دوطرفه باید پتک گردد و در عین حال صبر و گذشت بیشتر بهر بزرگ گشته است منت دلربا …
جنگ غزه چند هفته است که تعیین تکلیف شده است و در کمال حیرت کماکان پایان جنگ اعلام نمی‌گردد در حالی که ناگفته‌های اعراب هیچ زار ندارد که وقت نرمش نگفتیم ورزش تا وقت ورزش زود بگوییم چرخش! شاید یک نوع رها شدن توسط فلسطینیان احساس می‌شود و در عین حال به گونه‌ای تا قطره آخر ادامه می‌دهند که انگار تا شماره آخر قتل عام ناز گشته است بهر نگاه نگاه عمه‌جان!
امروز نقطه پایان باریکه غزه است و بزرگان عرب می‌توانند بقچه راز راز سالیان باز نمایند که ای جگرگوشگان؛ بدو تاسیس اسرائیل بله بله کاشتیم و در ادامه باز هم بله بله تا رسید به رقص پای ثریا و هیچ نگفتیم تا بچیند سبد سبد شاخه گل بله بله گرچه نیامده گربه ز حجله کشت تا بگوید بنازم شاهدخت عرب و عجم! پس امروز وای نگیرید و جایش ریز ساز بگیرید تا بهر خدعه راز راز دو روز دگر خود بسازیم خطبه ناز ناز …
کبریا خود گفت که دلبندان چند روزی بچرخید بهر شاخه دلربا و سپس مست مست بگویید رقص رقص تا نباشید لقمه چند گربه تنها شرف شرف! پس دیر دیر باید نگاشت که چند روزی بهر خدعه راز راز نگویید زار زار تا شور تنها حجله چرا امان خواهد جان مادر صبح و شام چرا!
رژیم صهیون اسرائیل که بیشتر گفته نشد بهر خدعه راز راز کار سهل و آسان نگفت منت کبریا تا شور گیرد بهر شاخه دلربا گرچه دوام خواهد شور جانم کبریا بس که سیر و سرکه رنگ باخته است بسازم سوزش ربنا! بنابراین پس از یکپارچه‌سازی و بهینه‌سازی می‌توان خدعه نمود ناز ناز که نام و نشان جدید داوود ندارد آشنا و هدهد گوید بنازم دوست آشنا بس که داوود کجا و ثریا نگاه کجا؛ یک نام سه کلمه‌ای با کلمه غیرقابل تغییر اسرائیل به همراه پرچم و یادبود هدهدنشان می‌شود نام و نشان جدید در حالی که سوگند تورات و قرآن دست راست و دست چپ بهر یهودیان و عکس بهر مسلمانان و غیر بهر مسیحیان با لبیک نجوشیم ز درد کهربا نه تنها پایانی خواهد بود بر یک آغاز بلکه آغازی خواهد بود بر یک پایان …
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است