طبق طبق غنچه سالارتمام!

0
سپاس خداوند دانا و توانا بابت عمر گران که منت گذاشت و هیچ نکرد ز این همه پرده‌بافی و رگ‌ستایی بهر نبض تشنه زارعروس تا توبه نگوید سلام علیک دارد به یار خاتم‌هزار گرچه زار زار آن مادرعروس خدعه داشت هزار هزار …
خردسالان و کودکان می‌توانند از دوران و فضای بچگی خود لذت ببرند و بهر هیچ نچرخند هزار هزار. به عبارت دیگر ظلم آن است که خردسال و کودک را از فضای بدون دغدغه و خردبافی هزار هزار به فضای خردمندانه و رازوار بزرگترهای دکتر منتقل نمود تا رگ داده شود هزار هزار و دست آخر ببوسند آن که مادربزرگ نخواهدش بیش از آن!
سند مقدس 2030 در ظاهر بوسه دارد نزد قداره‌پری در حالی که به سادگی می‌توان اثبات نمود که نگاره مطهر مصداق ظلم است چرا که خردسالان و کودکان را از فضای بچه‌گانه خودشان خارج می‌نماید و بهر هیچ مشغول می‌نماید یک مشت طفل معصوم بهار بهار را تا طبق طبق یاقوت گیرند بهر شفق شفق تابوت ناز!
افسانه عشق دگربار نگوید بهر خدعه عشق تا نگویند بوسه سردار آن نبوده است که زیر چشم گود کرده است گران گران بلکه آن بوده است که شفق بهر ظفر بوسه کرده است هزار هزار! بنابراین چکیده گوید آن سردار عشق گرچه زار زار دیروز آرام گرفته بود بهر ناز ناز گردان‌زری تا زود زود بپیچند نسخه آن گودی دروازه را!
خردسالان و کودکان می‌توانند در مهدهای کودک و مدارس به طور کامل تخلیه شوند و در عین حال بیاموزند آنچه نیاموختند تا دست آخر برنا و پیر فرش ندوزند هزار هزار! بنابراین از یک طرف تفکیک کامل جنسیتی در مهدهای کودک و مدارس الزامی است و از طرف دیگر ساعت شروع مهدهای کودک و مدارس بایستی 9 صبح الی 6 بعد از ظهر به صورت یکپارچه باشد و به هیچ وجه وعده غذایی ناهار برنامه نگردد بلکه چند میان‌وعده همچون شیر دنبه‌دار خرمایی، عسلی یا …، موز یا سایر میوه‌های حرارت‌زا و یا یک مشت آجیل خدعه شوند گران گران بهر آغوش باز به پاس منت ناز!
بدیهی است که آینده‌سازان هلاک نمی‌توانند صبح تا شام خاک‌بازی نمایند و شب به شب کت و شلوار آویزان نمایند بهر سرگرمی قفس قفس تا دست آخر جملگی بگویند این همه سهم ما نبود بهر توبه سردارتمام! بنابراین لباس رسمی تا رسیدن به مرحله پایان بچگی به طور کامل حرام گشت نزد ابروی سالارتمام تا بعد عمری به جای یک نسل افسرده و بیدار؛ غنچه غنچه هویدا بگردد هزار هزار …

چک به چک نبوسید آن برنای ناز ***** تا دست آخر بسازی این دنیای راز

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است