داستان سقوط هواپیما و چند نکته

0
گاهی اوقات سیلی روزگار نه تنها همه چیز را محو می‌نماید بلکه تلخی آش را بیش از پیش می‌نماید. داستان سقوط هواپیما بوئینگ 737 یکی از جلوه‌های تقدس حکومت ایران می‌باشد و در عین حال آینه‌ای است از حلاوت و شیرینی قدرت.
پس از سقوط هواپیما تا چه حد راحت دروغ گفتن در دستور کار قرار گرفت در حالی که استدلال مطرح شده مبنی بر پرواز هواپیما بدون متلاشی شدن قابل پذیرش بود. در چنین فضایی داستان به گونه‌ای تشریح می‌شد که هر کس می‌توانست به استدلال مطرح شده خرده نگیرد. بنده از یک طرف به دلیل سابقه سقوط‌های قبلی هواپیما بوئینگ و از طرف دیگر به دلیل متلاشی نشدن هواپیمای آتش‌گرفته، داستان جمهوری اسلامی را قبول کرده بودم.
تلالو دروغگویی نظام مقدس جمهوری اسلامی مدت‌هاست که در آسمان بشریت قابل مشاهده می‌باشد. حکومتی که هر چه قدر تلاش می‌نماید باز هم به لذت واقعی روزگار نمی‌رسد.
استفاده ابزاری از دین اولین بار نیست که در تاریخ بشر قابل مشاهده می‌باشد. بازی با همه چیز تا کجا ادامه می‌یابد در حالی که دستاوردها به طور کامل قابل شمارش می‌باشند. یکی از تفاوت‌های مستکبران عالم با انسان‌های عادی در کشتار و چپاول بیگانگان می‌باشد در حالی که متفکران عالم به هم‌کیشان خود هم رحم نمی‌کنند. داستان سقوط هواپیما بوئینگ 737 یک موضوع حیرت‌انگیز نمی‌باشد چرا که در مردم سالاری دینی، حفظ حکومت بر هر چیزی ارجح است. به یاد دارم که در دوران دانشجویی به آقای ضرغامی گفته شده بود که موسیقی‌های صدا و سیما اسلامی نمی‌باشند و ایشان در پاسخ فرموده بودند که حفظ نظام اسلامی مهمتر است!
چند سال قبل بود که مخالفان جمهوری اسلامی گزارشی منتشر نمودند و در آن میزان مسلمان بودن کشورهای مختلف را مورد ارزیابی قرار دادند. در این گزارش غیرمسلمان‌ها به مراتب انسانتر ارزیابی شده بودند!
کشته‌شدگان این سانحه تا چه حد وقیحانه به یکباره به شهدای ملی تبدیل شدند و در عین حال تازه پس از چند روز تصاویر کامل نخبگان پرپر شده مردم به نمایش گذاشته شد در حالی که چرخ روزگار بهترین معلم می‌باشد.
بنده پس از شنیدن خبر اصابت موشک به هواپیما بوئینگ بسیار حیرت‌زده شدم چرا که حکومت بخش عمده‌ای از افکار عمومی را متقاعد کرده بود که آتش گرفتن هواپیما به دلیل نقص فنی بوده است.
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید