ضرورت شمارش ستاره‌ها!

0
سخن گفتن و تنها سخن گفتن می‌تواند تداعی‌کننده یک بلا باشد. گاهی اوقات شرایط به گونه‌ای می‌گردد که موضوعات مختلف دست به دست هم می‌دهند تا طعم لذت و آرامش ایجاد نشود.
به عنوان مثال یکی از تناقض‌های سخنان و اعمال ایران امروز بحث کاغذ می‌باشد. در جامعه‌ای که هر کار اقتصادی به مکتب تازه تاسیسی مرتبط می‌گردد، بدیهی‌ترین رویکردها مورد توجه قرار نمی‌گیرند. به عنوان نمونه نظام آموزشی متعالی جمهوری اسلامی حتی نمی‌تواند مصرف صحیح کاغذ را آموزش دهد چرا که تنها در موضوع کتاب‌های تحصیلی، هر سال چند میلیون کتاب معدوم می‌گردد تا همانند نظام آموزشی تمسخرآمیز فنلاند، کتاب‌های درسی برای چندین سال مورد استفاده قرار نگیرند!
اساسا هر چیزی را نمی‌توان نقد نمود چرا که در میان انواع و اقسام اندیشمندان باید به این نکته توجه کرد که خداوند یکتا به انسان دو گوش داده است و یک زبان!
در نظام آموزشی عمیق و گرانمایه ایران امروز، حجم سرسام‌آوری کاغذ مصرف می‌شود تا اولا مفاهیم پرمایه نویسندگان کتب درسی بر جان و دل جگرگوشه‌های بزرگان بنشینند. ثانیا در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به منظور نیل به اهداف متعالی نظام آموزشی کشور، تمام امکانات مهیا باشند!
مصرف کاغذ در مدارس به سادگی می‌تواند کنترل شود. به عبارت دیگر گران شدن کاغذ یک فرصت به منظور اصلاح نحوه مصرف کاغذ در سطح کشور است.
از نظر بنده، بحث تخصیص ارز به کاغذ یارانه‌ای بهتر است از دستور کار خارج گردد چرا که از یک طرف نظام آموزشی کشور به هیچ وجه نباید به کاغذ ارزان عادت نماید و از طرف دیگر با توجه به ارتباط چند ساله بنده با بخش‌های مختلف صنعت نشر کشور، بر پایه هیچ دلیلی نباید کاغذ یارانه‌ای به صنعت تمیز و سرشار از استعداد فعلی اختصاص یابد.
با کمی دقت به سادگی می‌توان ابعاد مختلف بحث کاغذ در ایران امروز را درک نمود. به عنوان مثال می‌توان پایان‌نامه‌ها را به طور کامل از حالت کاغذی خارج نمود و در عین حال پس از سال‌ها وقت‌گذرانی، یک گام مثبت در جهت بهبود اوضاع برداشت.
حکومت پهلوی عمدتا از سال 1340 هجری شمسی به دستور آمریکایی‌ها اصلاحات گسترده‌ای را در سطح کشور به اجرا در آورد که نتیجه آن تبدیل شدن ایران به کشوری همانند ترکیه پس از سال 2002 میلادی بود که دقیقا آمریکایی‌ها و صندوق بین‌المللی پول (IMF) اصلاحات گسترده در این کشور را به صورت مستقیم و غیرمستقیم به اجرا در آوردند. بنده قبلا گفته‌ام و باز هم تاکید می‌نمایم که آمریکایی‌ها خودشان ترکیه را طی سال‌های اخیر برجسته نمودند و خودشان هم خوار و کوچکش خواهند نمود چرا که کشورهایی همچون ایران و ترکیه با کوچکترین اشتباهی به یک امپراتوری غیرقابل کنترل مبدل خواهند شد.
جمهوری اسلامی پس از خلق دستاوردهای گوناگون به افق می‌نگرد تا بیش از پیش تلالو تمدن و پیشرفت را در میان انبوه مشکلات مشاهده نماید! داستان‌های ایران امروز باید همانند ستاره‌ها شماره شوند تا شاید بتوان به اندکی زیبایی امید داشت.
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید