آغاز عصر جدید در زندگی بشر

دوران جدیدی در زندگی بشر در حال ظهور می‌باشد. رفاه فراگیر به چالش کشیده خواهد شد. کشورهای زیادی با مشکل مواجه خواهند شد چرا که زمان آن رسیده است که بشر نتواند همانند گذشته از مشکلات خود عبور نماید.

زمانی که در یک کشور وقت‌گذرانی و عدم توجه به آینده برای سال‌های متمادی در دستور کار قرار گیرد، وقوع نابسامانی‌های متعدد یک امر قابل پیش‌بینی می‌باشد. همچنین در دنیایی که وقت‌گذرانی در چند دهه اخیر با نقش و نگارهای روشنفکرانه پوشش داده شده است، ظهور یک عصر جدید در زندگی بشر اجتناب‌ناپذیر می‌باشد.

تاکید بر آزادی‌های گوناگون در بی‌نهایت‌ها یکی از اصلی‌ترین ریشه‌های شکل‌گیری عصر جدید می‌باشد. یک عقل سالم، عقلگرایی بیش از اندازه را ترسناک می‌بیند در حالی که بشر امروز به سطح بالایی از عقلگرایی رسیده است!

در مباحث اقتصادی موارد متعددی را می‌توان بررسی نمود. به عنوان مثال افزایش نقدینگی بدون پشتوانه و تاکید بر سیاست‌های مصرف‌گرا پس از محو معاهده برتن وودز یکی از چالش‌هایی بوده است که در همان زمان نیز پاسخ خاصی برای آن وجود نداشته است چرا که این روند در بلندمدت نمی‌تواند ادامه یابد. به عنوان مثالی دیگر می‌توان به القای تفکرات تجارت آزاد اشاره نمود که نمی‌توانست منافع کشورهای القا کننده تفکرات مذکور را تامین نماید. بنابراین آقای ترامپ آمده است تا تجارت آزاد امروز را نابود نماید.

استفاده از عقل چه قدر خوب است؛ بنده زمانی که می‌گویم ایران در حوزه علوم انسانی تعطیل است، دلخوری ایجاد می‌شود. اساتید اقتصاد ما تا قبل از داستان‌های دو سال اخیر با چنان اعتماد به نفسی مباحث مربوط به تجارت آزاد را تدریس و تبلیغ می‌نمودند که گاهی اوقات انسان می‌ماند که شاید این مباحث در کتب آسمانی نیز مورد تاکید قرار گرفته‌اند! به عبارت دیگر اقتصاددانان ما تنها کتاب خواندند و خواندند در حالی که به قول امام علی (ع) بهتر بود به سخن توجه می‌شد نه به گوینده!

لازم به ذکر است که پیش‌بینی بنده بر این پایه استوار است که آمریکا باز هم به دوران امپراتوری فراگیر خود نزدیک خواهد شد …

در مباحث فردی و اجتماعی نیز تغییر رویکردهای عجیبی اتفاق افتاده است. به عنوان مثال پرورش فرزندان به وسیله رویکردهای نوینی همچون آموزش مراحل کامل سکس به کودکان و بعضا خردسالان مدرن صورت می‌گیرد تا بلوغ زودرس و مشکلات متعدد را در خود تجربه نمایند!

کدام عقل سالم می‌گوید که تغییر ساختار طبیعت در بلندمدت نتیجه‌بخش خواهد بود؟! ازدواج همجنسگرایان، سکس‌های فامیلی، سکس‌های گروهی، ازدواج انسان و حیوان و هر نوع سرگرمی دیگری که قوه جنسی طلب نماید باید به سادگی در دسترس باشند تا تمدن مدرن امروز به نمایش گذاشته شود! چنین رفتارهایی محصول تفکرات روشنفکران حامی آزادی‌های بدون قید و شرط می‌باشد که از این پس نتایج پیگیری چنین رویکردهایی بیشتر آشکار خواهند شد چرا که نرخ بیکاری با آمدن ربات‌ها و همچنین شرایط اقتصادی جدید افزایش خواهد یافت.

آزادی‌های جنسی در دوره‌ای می‌توانند بدون بر جا گذاشتن آسیب‌های قابل توجه مورد تاکید قرار گیرند که سطح مشخصی از رفاه در بین مردم وجود داشته باشد و نکته جالب اینجاست که با وجود بسترهای مختلف نیز به سادگی نمی‌توان امواج آتشین قوه جنسی را کنترل نمود و به صورت مداوم باید تنوع‌طلبی‌های این قوه ارضا شود! موضوع مهم در بحث آزادی‌های جنسی، وجود درآمد مناسب در آحاد مختلف جامعه است چرا که همه افراد نمی‌توانند از همه خوبان استفاده نمایند! بنابراین در دوران جدید احتمالا باز هم نرخ ازدواج کاهش خواهد یافت …

در طول تاریخ بشر همواره زوج‌هایی بوده‌اند که در کنار آرامش حاصل از ازدواج، کنار هم بودن را بسیار شیرین می‌دیده‌اند. زوج‌هایی که عقد یکی شدن را می‌پذیرند و هر یک بخشی از مسئولیت‌های زندگی مشترک را بر عهده می‌گیرند. لذت‌ها و اشک‌های چنین زوج‌هایی تا چه حد عمیق و خاص می‌باشند. در زندگی که احساس دو فرد نسبت به یکدیگر عشق باشد، حتی یاد یکدیگر برایشان لذت‌بخش است. یک زوج عاشق شاید به هر بهانه‌ای از زندگی خود لذت ببرد در حالی که سایر افراد به دنبال بهانه‌ای برای لذت بردن از زندگی هستند! رابطه جنسی در بسیاری از این زوج‌ها در اغلب اوقات بسیار شیرین می‌باشد چرا که هر دو طرف به ارگاسم می‌رسند. ارگاسم طرفین، اوج عشق‌بازی دو فرد است در حالی که لذت چنین رابطه‌ای در بسیاری از افراد تجربه نمی‌شود.

از نظر بنده، مهم‌ترین فلسفه خلق قوه جنسی، یکی شدن و عشق‌بازی بوده است. در چنین زوج‌هایی دیگران غریبه‌اند و تنها خودشان هستند که یکدیگر را برای دیگری به نمایش می‌گذارند و شاید عشق‌بازی چنین زوج‌هایی را نتوان با چیزهای دیگر تداعی نمود.

نکته جالب اینجاست که خود غربی‌ها ارزش خاصی برای مدیریت غرایز قائلند به گونه‌ای که افراد دارای جایگاه اجتماعی، برهنگی بدن را برای همگان به نمایش نمی‌گذارند. بازار تن‌فروشی غربی‌ها نیز معنادار ارزش‌گذاری می‌نماید. به عنوان مثال فروش پرده بکارت در یک دختر که پرده نهایی نو بودنش می‌باشد یکی از بخش‌های لوکس بازار است!

آمریکایی‌ها در بسیاری از امور تحسین برانگیز عمل نموده‌اند اما آیا هر کاری توسط آن‌ها صورت گیرد قابل دفاع خواهد بود؟ سایر حکومت‌ها نیز نمی‌توانند تمام رویکردهای خود را تحسین نمایند.

چه زیبا چه زشت، در طول تاریخ شاید هر حکومت جاه‌طلب و نفوذطلبی به دنبال ترویج تفکرات خود بوده است. نکته اینجاست که گاهی اوقات یک حکومت به قدرتی پوشالی دست می‌یابد در حالی که همه چیزش همانند خانه عنکبوت است! موج‌سازی‌های پی در پی جالب هستند اما تاریخ همه چیز را ثبت می‌نماید! ترکیب احساسات گوناگون به منظور تامین خواسته‌ها امری است که رضایت بیشتر را به همراه دارد اما آیا اجرای هر سیاستی قابل دفاع است؟!

به عنوان مثال هزینه‌های یک حکومت در خارج از مرزهای خود با چه ابزاری می‌تواند نتیجه‌بخش باشد؟ به راستی آیا نمی‌توان چنین هزینه‌هایی را با یک یا چند حرکت به کلی بر باد داد؟ چگونه یک حکومت فشار بر مردم خود را با قدرت ناشی از جاه‌طلبی‌هایش توجیه می‌نماید؟

در مباحث سیاسی، جامعه‌شناسی، روانشناسی و حقوقی نیز نمی‌توان از اتخاذ هر رویکردی دفاع نمود. به عنوان مثال بحث حمل سلاح و نحوه استفاده از آن در آمریکا نمی‌تواند رویکردی بهینه باشد.

در مجموع به احتمال زیاد با ادامه روند فعلی، زندگی بشر در سال‌های آتی به سادگی نخواهد گذشت …