مدرسه جای زهر ماندن نیست …

0
سال اول مدرسه بهتر است به چند بخش تقسیم شود و هر یک جداگانه بازی باشند بهر نازی چند بازی ندیده! پس قابل پیش‌بینی است که یک ماه اول صفر تا صد بازی و چهار ماه بعدی باز هم بازی در کنار زبان‌آموزی الفبا و اعداد 3 زبان و در نهایت چهار ماه آخر بار دیگر صفر تا صد سراسر بازی!
زبان‌آموزی کتاب و دفتر نخواهد زار زار چرا که بچه 5 ساله هیچ نخواهد جز شن و ماسه هزار هزار تا اول خاک‌بازی بسازد لباس سراسر کتک‌کاری و دوم صورت دیگر نگویند خاتم‌کاری بهر شوهرشناسی! همچنین برخلاف ورزشکاران رشته‌های ساحلی نباید پای برهنه توپ گرفت بهر نازی چند ناخن شکسته و انگشت مادر ندیده بلکه جوراب و کتونی در کمد مدرسه دقیقا از همان 5 سالگی موجود خواهند بود تا دو روز نکشیده بفرمایند اتاق پذیرایی چرا توپ نداشت جای آن همه بیل و کلنگ خاله‌بازی؟!
در بحث زبان‌آموزی دانم قماش دکتر بفرمایند کذا کذا و چه خوب نبینند چنگ و دندان چند رد داده کبریا چرا بس که زغال زغال نیش باخته‌اند مامان مامان! تازه دیگر نگفتم چرا نگفتند بابا بابا و این باز نشود دیگ به دیگ نچرخند بهر خانه به خانه!
مکتب‌خانه آدمیزاد زبان ناز گوید چرا زار و هیچ نجوا نگیرد سفره دل وای خدا تا مدرسه تمام شد دانه دانه بگویند کلاس زبان زار هیچ نساختیم حداقل چند آبدار پایه پایه گرچه میخ و دندان زیاد است ز رسم آن کبرای گنجشک‌چاره! پس ساده ساده الفبا و اعداد همخوانی می‌شوند و تا سال آخر مدرسه هیچ سفره دل باز نمی‌گردد بهر آموزش دیدی چه ناز و ندیدی چه زار!
به عنوان مثال زبان معیار جهانی بسیار ساده می‌تواند به صورت حفظی تدریس گردد و هزار قلم چپ و راست جانم کبریا اشاره نگیرند آخر چرا؟! پس کل نظام آموزشی یک لهجه مشخص و واضح با معانی اصلی و بعضا فرعی مورد تاکید قرار خواهد داد تا یک زبان شیک و بسیار انعطاف‌پذیر قله کوه ندیدی شما پتک نگردد و زود زود ریز و درشت بگویند دور دور!
به عنوان مثالی دیگر می‌توان زبان بسیار مستحکم و دقیق عربی را بدون کوچکترین قواعدی باز هم به صورت حفظی ناز نمود تا عالم و آدم جای آن که سردرد کلاس عربی بگیرند شکر شکر بگویند کجاست چرا که بهشت گفته‌اند بنازم هزار حوری سراسر عسل عسل بهر ارباب ناز!
تماشای چشم‌انداز آسمان‌ها و رد پای جانداران میکروسکوپی نه تنها در مدارس بلکه در خانه‌های مسکونی و جنگلی نیز رحمت است بهر شمارش ریز و درشت هزار هزار تا حداقل درک ذره نگویند آره آره ندیدی چه کرد بهر نوبت چاره چاره! به عبارت دیگر تدریس نجوم و زیست‌شناسی از سال دوم مدرسه رحمت است تا دختر و پسر خاک بودن را در کنار هیچ بودن مشق نمایند هزار هزار …
سال سوم هم تنها درس تاریخ اضافه می‌گردد آن هم چند ورق از دایناسور تا امروز بشر و هیچ زبان میخی همچون عبری نباید میخ و چکش نگاشت بس که معلوم نیست نقطه و ویرگولش بهر چیست …
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است