نازت روی چشم ای سوزان‌پری!

0
مهاجرت یک موضوع ساده نیست و در عین حال نوازش یک نمازتمام سرمایه نیست هزار هزار در حالی که علفزار چند مهتاب‌علیک نیز گلزار نیست بهر زاری یک شکست‌تمام! ورود مهاجران در مقصد نیز به هیچ وجه خنده و شوخی ندارد چرا که نان و انگور ملت که هیچ، واکسن و آمپول این همه کجا مهیا شود بهر نازی روحیات آن همه! پس ناز ناز یک شیپورتمام لزوما نباشد زار زار آن یکی گرچه این همه راز دست آخر نگردد بوسه هزار گر ندانی بدان …
کشورهای مهاجرپذیری همچون ژاپن، آلمان و کانادا دارای داده‌های طبقه‌بندی شده پیرامون سیر تا پیاز ملت می‌باشند و به سادگی می‌توان اثبات نمود که پذیرش مهاجر در چنین ساختارهایی لگدپرانی بهر عروس نمی‌باشد زار زار! شاید بحث‌هایی مانند نرخ رشد جمعیت یا قدرت ملکوتی بهر چند نان‌خور اضافی و برونی قابل طرح باشند در حالی که از نظر بنده گلچین مهاجران وقت‌گیر و هزینه‌زاست چه رسد به باز کردن دروازه‌ها بهر نازی ردتازه‌ها!
به عنوان مثال آلمان‌ها علیرغم توسعه‌یافتگی غیرقابل انکار و ورود به عرصه ربات‌ها و هوش مصنوعی نه تنها گلچین خاصی انجام نمی‌دهند بلکه در را گشوده‌اند بهر ماهی این همه عصیان‌نساز که باید صبر نمود تا عاقبت هویدا شود این همه بهر چه بوده است غازچرانی در آغوش سرتکانی!
امروز گوید یک هنرتمام که هر کس هر چه خواهد بگوید اما حق پایمال نمی‌شود در محضر سردار امیر تا یک زخم خورده دیروز نگوید اشتباه بود آن همه زاری راز راز؛ ای تب‌مایگان آریایی درست است که روزگاری نبودیم گلدان خالی اما عمو گویم قرض دهد چند گلدان عالی تا بهر خاطره‌بازی نباشید دست خالی!
ایران امروز دیوانه کرده است به جان آن کتک‌حلال زار چرا که چپ و راست شن‌زار ساخته است و گوید گلزار عشق، گلزار عشق! اساسا کشوری با این شدت از عزت و قدرت و ثروت به یقین بهر خدعه است که یک دایناسور گوید من آنم که رستم نبود!
شوخی نیست که کشوری با این همه هزار هزار علیرغم آن همه تلاش صورت گرفته هنوز از ساده‌ترین بانک‌های اطلاعاتی بهره‌ای نمی‌برد گرچه این بانک آن نباشد جانان من! به عبارت دیگر کشوری که در و دیوارش هویداست و مردمانش محنا نمی‌تواند از سیاست‌های مهاجرتی و مدیریت مهاجران سخن گوید چرا که روز و شب نه تنها کار خاصی صورت نمی‌گیرد بهر خدعه هزار هزار آنان که همه دانند بلکه داشته‌ها نیز یکی یکی شماره می‌شوند بهر کینه و عداوت یهود و باز هم یهود!
همین یهود مدت‌ها بود که بسیار ساده سوریه و مواضع ایران را گلباران می‌کرد و یکی بزنی هزار می‌خوری بهر چند طفل معصوم بود ز آیین رستم‌جمال تا در نهایت پیش خودشان گفتند بزنیم که چه شود در مکتب مرغان آسمان!
در حال حاضر بحث گرانی دو تا سه برابری نان مطرح است که باز هم دکتری بهر این همه تبریک دارد هزار هزار چرا که قیمت جهانی گندم بار دیگر کاهش یافته است که هیچ، سیاست درگیرسازی ملت جا مانده و شلاق‌زنی پناهجویان و هزار هزار دیگر خلاصه می‌شوند در ناز ناز این همه!
در بحث نان همانند سایر اقلام چه قدر ساده امکان داشت که یک سهمیه‌بندی مدرن و جذاب صورت گیرد تا حداقل یک بانک اطلاعاتی جامع در دسترس قرار گیرد و آرام آرام مهاجران موقت نیز همانند آیین کفار بعد از چند سال می‌چشیدند یک مدل ساده شفق‌علیک را …

سپاس خدای عزوجل بهر عمر خزان ***** که بهر عیان عیان نساختیم خزان

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است