سینگِلی و پیکنیک در ملاء عام

0
ساعت 4 صبح تو خونه برپا زدم. به شخصیت دومم گفتم: آهای پاشو، کودک درونمم رو هم بیدار کن می‌خوایم بریم پیکنیک.
گفت: ای بابا بذار بخوابیم. چی شد یهو هوس پیکنیک کردی تو نصفه شبی؟!
گفتم: نصف شب چیه، الان دو دقیقه دیرتر بریم جا گیرمون نمیادا
گفت: مگه سیزده بدره؟!
گفتم: نه بدتر ازونه.
گفت: چه خبره مگه؟
گفتم: بابا جرثقیل اُوردن می‌خوان نمایش بدن.
گفت: جل الخالق، تو مگه جرثقیل ندیده‌ای؟
گفتم: نه، جرثقیل دیدم ولی نوع کاربریش رو این مدلی ندیده بودم، می‌خوام برم ببینم. صبحونه رو هم اونجا با بقیه مردم می‌خوریم.
گفت: خودت برو با من کاری نداشته باش، من این جور جاها باهات نمیام.
گفتم: خب حالا که تو نمیای، من با کودک درونم میرم.
گفت: تو بیجا می‌کنی خرس گنده، بچه رو کجا می‌خوای ببری؟
گفتم: می‌خوام ببرمش با جامعه‌ و فرهنگش برخوردی از نوع نزدیک داشته باشه.
گفت: مگه از رو جسد من رد بشی.
گفتم: جسد تو که میشه جسد خودم، پس چطور از روش رد بشم؟!
گفت: بشین سر جات تا اون روی شخصیت دومت رو بالا نیاوردم.

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

فرهاد ناجی

فرهاد ناجی متولد سال 1362 هجری شمسی است که یکی از طنزنویسان فعال کشور می‌باشد. ایشان در جشنواره‌های مختلف طنزپردازی رتبه‌های برتر را کسب نموده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به کسب رتبه اول در هفتمین جشنواره سراسری طنز مکتوب اشاره کرد. فرهاد ناجی مولف چند کتاب در حوزه طنز می‌باشد که عبارتند از: یادداشت‌های یک افسر وظیفه، عاقل‌ترین دیوانه، پیشنهادات اینجانب و گوسفندها به بهشت نمی‌روند. یکی از نکات قابل نقد در موسسات فرهنگی ما بحث حق التالیف و حق التحریر می‌باشد که در حال حاضر نه تنها دستمزدی به نویسندگان پرداخت نمی‌گردد بلکه دریافت پول در ازا چاپ دست‌نوشته‌ها به یک گزینه تبدیل شده است. زمانی که یک نویسنده نتواند ساده‌ترین نیازهای مادی خود را تامین نماید، تداوم روند قبلی نمی‌تواند فرهیخته بسازد! آقای فرهاد ناجی دارای تحصیلات آکادمیک در رشته پول‌ساز و کاربردی کامپیوتر و آی‌تی می‌باشد تا بتواند به سادگی سخن بگوید!

یک پاسخ قرار دهید