عاقبت رویاپردازی!

0
خودستایی به هیچ وجه خوشایند نیست اما در مواجه با دنیا دنیا کمالات می‌توان حداقل‌ها را مرور نمود و در عین حال از هر چه هست در مقابل روزگار قدردان بود …
بنده به هر دلیلی یکسری پیش‌بینی‌ها و نظرات کاملا زمینی را در طول هفت الی هشت سال اخیر لگدمال نموده‌ام در حالی که همانند یک دیوانه باز هم همه چیز را شماره می‌نمایم! به عنوان مثال همانند یک احمق باید از یک طرف به روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های مختلف التماس نمایم که شاید پس از ارسال ده‌ها دست‌نوشته در نهایت مرحمت فرمایند و به صورت رایگان حداقل یکی را در مجموعه فاخر و ارزشمند خود منتشر نمایند و از طرف دیگر گرد کتاب‌های فلاکت‌بار خود را پاک نمایم چرا که اساسا جنس مریخ با زمین تفاوت دارد و هر کس نمی‌خواهد خوش آمده است …
به عنوان نمونه پیش‌بینی قیمت طلا موجود در کتاب «طلا» نمی‌تواند مشابهی در اقصی نقاط جهان داشته باشد. در حقیقت 3 پیش‌بینی قیمت طلا منتشر شده تا قبل از داستان کرونا می‌توانند برای همه چیز کافی باشند چرا که تا زمان کرونا به صورت کامل محقق شدند و پیش‌بینی ویروس کرونا نیز از جنس زمین نبود.
در حال حاضر قیمت هر اونس طلا به محدوده 1750 دلار نزدیک می‌شود که با عادی شدن شرایط می‌توان محدوده 1400 دلار را نیز دور از ذهن مشاهده نکرد چرا که فدرال رزرو آرام کردن بازار را مورد تاکید قرار داده است. نهادی که تنها به وسیله بازی با برخی اصطلاحات می‌تواند تمام بازارهای جهانی را تحت تاثیر قرار دهد چرا که همه چیزش دستاورد نیست!
بحث سیاهنمایی و گوشزد نمودن کاستی‌ها یک موضوع است و سخن گفتن از واقعیات بحث دیگری است. جمهوری اسلامی یکسری نگاره‌هایی دارد که کمتر به چشم می‌آیند. به عنوان مثال به سادگی طرح ارائه می‌نماید و جالب‌تر آن که تا روشن شدن کمالات بیشمار داستان بر روی نظر خود پافشاری می‌نماید! در طول چند دهه گذشته انواع و اقسام طرح‌ها و رویکردهای اهورایی مورد تاکید قرار گرفته‌اند در حالی که دیر یا زود ثمرات خردمندانه طرح‌های مذکور بر همگان آشکار شده‌اند اما باز هم …
به عنوان نمونه بزرگان یک طرح %100 علمی و بسیار عظیم را با کمترین هزینه‌های قابل بیان امنیتی فرض می‌نمایند چرا که تخصص فراتر از یک مشت خزعبلات است! در حقیقت از حرف تا عمل فاصله بسیار است در حالی که پیدا و پنهان هویداست …
طرح مذکور به صورت کلیشه‌واری در دست‌نوشته «ایده سایت مرجع و منحصر به فرد علمی» مرور شده است در حالی که پس از چند سال رونمایی حقیقی از آن در مقابل شهرداری تهران صورت گرفت و در عین حال تمام مسئولیت طرح مربوطه به عهده گرفته شد. نکته جالب اینجا بود که نوع مالکیت این پروژه افسانه‌ای نیز در کنار سایر مسائل به طور کامل مشخص گردید که به شرح زیر بود:
  • 51% سهام این مجموعه متعاق به بنده بود که از ازل تا ابد وقف عام حکاکی می‌گشت.
  • درصدی بین %20-5 به شهرداری تهران تعلق می‌گرفت که در صورت اجرای موفق پروژه به یک شهرت و ثروت کاملا قابل دفاع ختم می‌گشت.
  • هر آن چه باقی می‌ماند به مرور زمان در بین مشارکت‌کنندگان در پروژه مورد نظر تقسیم می‌گردید.
شاید سوالی که مطرح شود این باشد که چرا به صورت خصوصی چنین پروژه‌ای کلید نخورد در حالی که روایت امروز لزوما توضیح نمی‌خواهد!
هدف از انتشار دست‌نوشته حاضر دقیقا یک نوع عقده‌گشایی است چرا که یک پروژه آی‌تی‌محور برای اولین بار در سطح جهان بر روی میز بزرگان قرار گرفت و در عین حال تقریبا بدون هیچ هزینه خاصی یا به یک پروژه جهانی و بسیار تحسین برانگیز تبدیل می‌گردید یا به تاسیس یک انتشارات معمولی توسط شهرداری تهران ختم می‌شد. نهادی که به جرات می‌توان گفت از یک طرف به هر بهانه‌ای پول گرفتن را مطلوب ارزیابی می‌نماید و از طرف دیگر با مازاد نیروی چشمگیر مواجه است در حالی که پروژه مربوطه از یک سو نیازمند سرمایه‌گذاری خاصی نبود و در عین حال در صورت موفقیت یک ثروت بادآورده را تداعی می‌نمود و از سوی دیگر به سادگی می‌توانست نیروی کار مازاد نهاد محترمه را درگیر نماید.

تو را اندر کمالات ما نباشد رحمت و مغفرت ***** چرا که نامه‌ات کتیبه‌ای است ز حکمت و مرحمت

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید