در اغلب جانداران ساختار طبیعی جنس ماده ظریف و لطیف خلق شده است. به عبارت دیگر گل اگر خار هم داشته باشد نمیتوان خرده گرفت چرا که ذاتش دلرباست. همچنین ساختار طبیعی جنس ماده با تدبیرش سازگار است و این موضوع بسیار جالب است.
در اغلب جانداران ساختار طبیعی جنس ماده ظریف و لطیف خلق شده است. به عبارت دیگر گل اگر خار هم داشته باشد نمیتوان خرده گرفت چرا که ذاتش دلرباست. همچنین ساختار طبیعی جنس ماده با تدبیرش سازگار است و این موضوع بسیار جالب است.
ساختار طبیعی انسان به وسیله تقسیم وظایف قابل تحسین میباشد در حالی که تدبیر بشر جالبتر میباشد چرا که از یک طرف از نیروی کار خانمها استفاده مینماید و از طرف دیگر نیروی کار مطالبه مینماید!
بحث نیروی کار خانمها به تنهایی موضوع یک کتاب است اما بحث بهرهوری نیز بسیار عبرتآموز است چرا که به سادگی میتوان درک نمود که استفاده چشمگیر از نیروی کار خانمها به شکل خیرهکنندهای بهرهوری را کاهش میدهد. کمال تدبیر الههها در مناصب مدیریتی نمایان میگردد چرا که با نگارههای خود همه چیز را تحت تاثیر قرارمیدهند.
ارزیابی ساختار کشورهای مختلف میتواند به وسیله شاخصها و پارامترهای گوناگونی صورت گیرد. از نظر بنده، شاخص اشتغال بانوان یکی از نشانههای پیشرفت نمیباشد بلکه میتواند به عنوان یکی از نشانههای استقلال بانوان مورد ارزیابی قرار گیرد. اساسا شاخصها و تعاریف توسعهیافتگی لزوما تحسین برانگیز نمیباشند چرا که هر چیزی دلیلی دارد!
به یاد دارم که در دوران دانشجویی بارها و بارها فلسفه تجارت آزاد و داستانهای آن را مسخره ارزیابی مینمودم در حالی که برخی اساتید میفرمودند که هدف از این قبیل نگارهها؛ افزایش بهرهوری در سطح دهکده جهانی است و هر کس میتواند با پافشاری بر مزایای نسبی و مطلق خود به بالاترین حجم تولید و بهرهوری در سطح جامعه و دهکده جهانی دست یابد!
روزگار گذشت و آقای ترامپ بر سر کار آمدند و جالب آن که ایشان فارغالتحصیل رشته اقتصاد میباشند. در شرایطی که تجارت آزاد به آرامی موازنه قدرت و ثروت غربیها نسبت به رقبا را به مخاطره انداخته بود، یک مرد هالیوودی کتیبههای پیشینیان را کنار گذاشت اما به واسطه تدبیر کرونا جناب آقای بایدن بر سر کار آمدند!
بهلول حکیم علیرغم یک دنیا کمالات یک بار دیگر نتوانست دست ایالات متحده را بخواند چرا که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اخیر آمریکا را به نفع آقای ترامپ پیشبینی نموده بود در حالی که به وضوح قابل تشخیص بود که شرایط تغییر کرده است. بنابراین شمارش نگارهها لزوما نمیتواند برای سایرین باشد.
در حال حاضر هندوستان علیرغم پیشرفتهای نرمافزاری و سختافزاری چشمگیر حداقل دارای یک پاشنه آشیل است که عبارت است از ساختار بافت فرهنگی این کشور. در حقیقت نمیتوان یک بافت فرهنگی الههمحور را پایدار و با ثبات ارزیابی نمود چرا که تدبیرهای کوچک و یا بزرگ الههها دیر یا زود همه چیز را به چالش خواهند کشید!
از نظر بنده، کشور هندوستان با کرونا یا بدون کرونا در نهایت به وسیله یک یا چند موضوع کوچک و یا بزرگ به سرعت افول خواهد کرد. این پیشبینی براساس ساختار بافت فرهنگی این کشور صورت میگیرد چرا که عقل خانمها کامل نیست و زمانی که تفکرات و نظراتشان بیش از اندازه مورد توجه باشد، سرنوشت یک ملت به هر بهانهای میتواند تغییر نماید!
هندوستان سرزمین الهههاست و این موضوع به وضوح در فیلمهای هندی قابل مشاهده میباشد در حالی که مردم این کشور به هیچ وجه از اثرات منفی این داستان آگاهی ندارند. در موج جدید ویروس کرونا در هندوستان به سادگی میتوان پیشبینی نمود که شکنندگی و منفیگرایی بیش از اندازه خانمها شرایط را سختتر خواهد نمود چرا که اساسا خانمها نمیتوانند بحرانها را همانند آقایان مدیریت نمایند.
بحث به مراتب مهمتر نوع نگرش آقایان در یک جامعه الههمحور است. در چنین فضایی، آقایان به شکل حیرتانگیزی میتوانند گرایشات و تفکرات زنانه را مطلوب ارزیابی نمایند و در نهایت همه چیز تحت تاثیر قرار گیرد. به عنوان مثال کاملترین و جامعترین پک رذیلتهای اخلاقی در خانمها قابل مشاهده میباشد. رذیلتهایی همچون ریا و نفاق، غیبت، تهمت، سخنچینی، دروغ و فردگرایی افراطی.
ترویج رذیلتهای الههمحور دقیقا همه چیز را تحت تاثیر قرار میدهد. عمق شاهکار را میتوان در نسل بعدی مشاهده نمود چرا که اولا بیشتر توسط خانمها و یا تفکرات زنانه تربیت شدهاند و ثانیا از وجود یک پدر با ویژگیهای مردانه بهره نبردهاند. در چنین روزگاری به سادگی میتوان درک نمود که نسل بعدی به مراتب شکنندهتر و منفیگراتر از نسل گذشته خود خواهد بود. بنابراین تازه میتوان اندکی درک نمود که همه چیز زنجیر است!
خانمها عموما از دوران کودکی فرزندان خود را خودخواه، ظاهرا واقعگرا، شکننده، ریسکگریز و عموما مغرور تربیت مینمایند که این موضوع به سادگی میتواند توسط یک پدر نرمال و قابل احترام نقد گردد. در جوامعی که مرد از جایگاه خاصی برخوردار نیست و در عین حال خودش هم به یک زن تبدیل شده است، تدبیر امور به معنای واقعی کلمه قابل مشاهده میباشد. به عنوان مثال ریسکگریزی آن هم از جنس زنانه به یک رویکرد غالب در بسیاری از مدیران مبدل میشود. همچنین توجه بیش از اندازه نسبت به بتهای موجود شرایط را پیچیدهتر مینماید.
خانمها در محیط کاری خود از یک طرف فرمانبردار و مطیع هستند و از طرف دیگر بسیار ریسکگریزتر از آقایان عمل مینمایند. در چنین شرایطی به سادگی میتوان مقرراتی بودن بیش از اندازه یک مدیر خانم نسبت به آقا را درک نمود. همچنین حیرتآور است که عواطف و احساسات یک مدیر خانم به مراتب کمتر از یک مدیر آقا میباشد که این موضوع نیز به تکامل عقلی خانمها برمیگردد!
اصلاحات ساختاری لزوما یکسری اصلاحات سازمانی و تشکیلاتی، شایستهگزینی و قانونی نمیباشند چرا که برخی اصلاحات ساختاری فرهنگی میباشند. بنابراین همانند غربیها بهتر است مدیران موفق و دارای رزومه قابل قبول مورد تاکید قرار گیرند که عموما آقا میباشند. نکته جالب اینجاست که مدیران موفق خانم یکسری از صفات زنانه خود را محو نمودهاند و بیشتر شبیه به یک مرد شدهاند تا یک زن!
به یاد دارم که در مجموعهای تحت مدیریت یک خانم یکسری اصول کاملا خردمندانه مورد تاکید قرار میگرفت. به عنوان مثال مرخصی گرفتن از بانو همانند دریافت پاداش سنوات بود چرا که به هر متجاوزی اذن داده نمیشد! همچنین انجام انواع و اقسام هزینههای بسیار با کمالات و در عین حال ناراضی نمودن ارباب رجوع بابت این قبیل هزینهها از دیگر نگارههای بانو بود. در مجموع واضح و مبرهن است که تجربه برخورد با یک مدیر خانم عموما جالب و هیجانانگیز میباشد!