نفس نفس چرا نسازیم قفس قفس؟!

0
جناب شیرشاه یهود و عرب و عجم نگوید ز که باید سرود دریای جانم نگاه نگاه گرچه ز سوزن عیان نیت نباید گرفت چرا دوختن امروز امان و فردا فلان! این قبیل اوصاف ز قماش تخت و تار هیچ خرده نباید گرفت بس که زار دوختن نیز بهر درد حلواخوران بیشتر باید ستود تا مهر تقدیر بفرمایند کجاست شعور در این بساط رزم و بزم چرا جملگی شعور …
جنگ غزه می‌توانست تنها تا زمانی به وسیله نیروی زمینی جنود کفر ادامه یابد که قریب هزار کیلومتر تونل و دام تقطیر جانم نگاه عیان می‌گشت بهر شرم تقدیر هیچ هیچ روزگار تا نگویند سرودیم کذا کذا و هیچ نسوختیم که چه کردیم و چه ساختیم بهر دنیای جانم نگاه نگاه! بنابراین کفار همچنان تابوت به دست آن خدا بیامرز چند ماه است که بهر هیچ ملت را آواره و خود را بیچاره نموده‌اند تا کار به جایی رسد که سناتورباباهای محترم باشد شما هم نور نور بفرمایند دیگر بس است و بمب اتم کجاست بهر تنها یک نگاه!
سناتور امیر گودزیلا خودشان می‌فرمایند که جنوب لبنان و باز هم تنها جنوب لبنان بهتر بود که در چند ماه اخیر به صورت سیاسی و یا نظامی تعیین تکلیف می‌گردید و کذا کذا گرچه هیچکس در جبهه حق علیه باطل حتی نیم نگاه هم به برادر امیرموسی نگرفت بس که دردانه دردانه باید ستود این هم آغوش پروانه پروانه و دیگر چه گویم که دنبال عصا روز و شب بچرخند کجاست کجاست!
این چنین سنگین گشت منت ربنا بهر کبریا تا روز و شب بنوازد کیست ناقوس شب‌نمای دلربا بس که اشاره اشاره کجا و دریای اراده اراده کجا! چه گوید کبریا گرچه یهود امروز هیچ کم نگذاشت اغراق است و شاید بسیار اغراق اما به راستی کس دیگر جای اینان چه باید می‌نمود این همه زاری و نازی ز رسم بازی ناز غصه‌ماهی؟!
دل سوزاندن بهر یهود حرام نیست اما آن چنان که باید حلال هم نیست در حالی که از روز اول به صورت پیوسته بایستی اطلاع‌رسانی شبیخون انجام می‌دادند و بعد کذا کذا تازه خاک می‌نمودند گرز و شمشیر ثنا ثنای چند شربت به دست را گرچه خیال باطل چه باشد سوال کامل بس که مردم سپر ساختن باید چکاند این هم سراغ بهشت عامل! همچنین این همه دانشجو دانشجو شرق و غرب هیچ نشان نباید گرفت حداقل ز خدعه لباس زیر زنان بهر رویترز فلان که ما چه بودیم و هیچ نکردیم در یادبود خدا نیامرز سلیمان گربه چرا تا گفتمان گردد که راه چیست و کجاست بهر بدبخت و بیچاره بیش از دو میلیون مردم آواره که بیش از این نباشند آماده آماده در آغوش کجاست این عزرائیل خط به خط بیچاره بیچاره …
جبهه غرب کنار که اول به دنبال منافع هستند و سپس شاید چند جرعه‌ای جانم کبریا اما بزرگان عرب هیچ نکردند بهر خدعه خواری عرب ز یهود یا یهود ز عرب کدام سزاست؛ باشد حداقل چند روز معطل سازیم عبرت شود هزار هزار در حالی که زار زار مردم عیان بود در بستر روضه کجا کجا …

نظم عالم ز بزم خاتم نگفتی نگاه ***** تا بگویی آه ندیدم ای نور نگاه

لفظ بمب خاتم نباید سرود نازم نگار ***** گرچه تو نوری و ما کوری نگاه

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است