رنگ ابرو ز شرم ابرو باید گفت کجا کجا؟!

0
سخن از حسد به میان آورده شود و زود گفته نشود تیر تیر بهر چند آوازه شیر شیر حق مطلب ادا نگردد چرا که ریز و درشت ناز سرودن و وای نشنیدن همان شود که زود گویند کجا کجا؟! اساسا این قبیل زارپیشگان بیشتر دریا بسوزانند تا رسم خط ابروی شما شما چرا که ندیده و ندوخته زود اشاره گیرند این هم افطار چشم و چراغ شما!
چند روز پیش ناز مکتب جناب رویترز (Reuters) رسم تسبیحی زار خدعه نمود بهر یک افطاری چند بله بله و هیچ دعوا نساخت که اشتباه بود بهر نقش ابروی جانم همه همه! در هر حال آنچه دوخته شد ز جمالش هویداست گرچه ز هیچ مانده یا باشد ز شر نمانده در و دیوار لگد گیرند چرا باز هم کبریا؟! حالا بعدش وقت رمضان چه فرمودند نباید گفت باشد هیچ نشنید ارباب چند نازی سراسر دلربا!
سحر ز سحر بهر حسد ز حسد هیچ نسرودن یک طرف، هیچ ز ماتم امیر نسرودن طرف دیگر بس که ناز بود و تو بافتی زار ای رفیق حریف چند زارتمام! آن که رمضان تلف کردی ز او همان باشد که حداقل بهر خانه‌نشینی عمر امیر نگفتی چه ناز بس که مرد مرد جوهر خواهد ای هلاک درد درد! ندانم ز ماتم چه گویی شک ز شب اما این را خوب بدان که ز خاتم هیچ ندانستی و زود روضه گرفتی وای خدا خدا! دوست من اختلافات صدر اسلام نیازمند بقچه‌گشایی است گرچه دیر دیر تازه دانسته‌ای که مرور کتب هیچ ندارد عایدی جز سردرد کجاست دلربا این همه وای وای چرا ناز ناز! پس خوش باش و باز با قدرت جاده بهر شما اما ز یهود گفتی و بشنو ز یک سپرتمام بس که ظلمشان نگفت کجا کجا و تنهایی بهر آغوش کبریا نفرمود شما شما گرچه این قبیل اوصاف بیشتر یهود داند چیست ای شریک دیگر چرا هم‌نوا!
عزیزان من حسد چیزی نیست که ساده ساده گفته شود چرا تنها کبریا بهر آن همه زار زار جان مادر یک نگاه در حالی که غبطه بهتر است و بیخیالی بهر نداشته‌ها منت با طرح خدعه‌ای به نام قناعت گرچه چند دریا ندیده هزار هزار بافته‌اند که چنین و چنان و هیچ نداسته‌اند اخم ابرو چه باشد بهر یک خط ابروی نمرودتمام!
خلقت حسد بهر مرد و زن متفاوت است و عجیب‌تر آن که برخلاف ظاهر داستان عموما این مرد است که بهر نداشته‌ها چپ و راست حسد گیرد و زن عمدتا بهر مخالفان و دشمنان حسد گیرد ناز ناز! در حقیقت ظرافت خلقت به گونه‌ای پتک گشته است که حتی مرد دل بزرگ هم حسد کم و زیاد بچشد اما زن سراسر ضعیفه بهر این همه هزار هزار لزوما حسد نگوید حق وای ناز!
حسد و کینه‌توزی به وسیله پرده بسیار نازکی از یکدیگر قابل تفکیک می‌باشند. اینجاست که زن همچون بسیاری از صفات دیگر مانند سخن‌چینی، غیبت و … پرچمدار می‌باشد اما در بحث حسد با شرط در نظر گرفتن ابعاد خرد و کلان؛ این مرد است که به وسیله ظرافت خاصی در آغوش عقل بیشتر نسبت به زن، حسد بیشتر گفته است ناز ناز! گر عیان نگشت توضیح گران بتوان نیم‌نگاه آمار جرم و جنایت مردان مرور کرد گرچه شبهه اندازند ز قدرت و توان بیشتر مرد که درست است اما ظرافت‌ها یک یا دو مورد نمی‌باشند. باز هم گر عیان نگشت بایستی منتظر ماند بهر اکسیر حیات استاد که چه ناز لواط گوید حرام بهر حسد حسد مردان کجا باشد ذره ذره و تازه عیان گردد که چرا قرآن همجنسگرایی مردان را این چنین واضح رد کرده است و پیرامون همجنسگرایی زنان سخن خاصی به میان نیاورده است …
امروز بتوان ز چند دلیل نظام لیبرالیستی غرب را به چالش کشید که یکی از آن‌ها بحث کلیدواژه حسد است چرا که نوع نظام پایه‌گذاری شده در برخی مسائل با اشکالات جدی همراه است. بنابراین ضرورت دارد که برخی رویکردها و سیاست‌های خرد و کلان به صورت واضح مورد بازنگری قرار گیرند که از جمله آن‌ها می‌توان به عدم تبلیغ ازدواج‌های همجنسگرایان و برجسته نمودن دانشمندان و صاحبنظران علمی در کنار کارآفرینان اشاره نمود …
به عنوان مثال مرد به مراتب بیشتر ز دوری همسر خود حسد گیرد به مرد غریبه و کذا کذا که زود خواهند دوخت بنازم ز غیرت مرد و هزار عجب که زن اینگونه کینه و حسد نگیرد ز دل و جانم هویج هویج بالا و پایین شر بسازد اما سر به سر نسازد ناز ناز!
به عنوان مثالی دیگر می‌توان نوع خاصی از حسد را در مردان مشاهده نمود که عمدتا مردانه است و زن اول بهر عقلش و دوم بهر قدرت و توانش به اندازه مرد نفرت نگیرد ز پوچی جایگاه صوری یک یا چند فرد. لازم به ذکر است که حسد به طور کامل بهر پیغمبران معصوم درد ندارد بهر ذره نگاه و کس هم ادعای پیغمبری سرود زود باید گفت حسد رصد باید گرفت زار زار! پس حسد به جایگاه پوچ و صوری افراد به ویژه در آغوش شهرت و ثروت یک نمونه بارز شکل تکامل یافته رذیلت حسد است که به عنوان نمونه یک کارآفرین، دانشمند و یا … نسبت به قشرهایی همچون بازیگران، خوانندگان و … کم یا زیاد بوسه خواهند گرفت بس که ظرافت عقل این بار باید گفت عجب عجب!
گر امیرفشنگ گفت حسد دارم ز چند بید سراسر قشنگ جدا از بت‌واره عشق عشق باشد شما هم قشنگ نباید گفت حسد نیست و کذا کذا و این نوع نگاه همان شکل تکامل یافته حسد است که شیرین نداند بساط سراسر نگاه هیچ بلکه مقایسه نماید که من کجا و دقیقا کاش خاک پای من کجا اما این من من گفتن امیرفشنگ از آن جهت با من من گفتن پیغمبر اسلام تفاوت دارد که ایشان حسد نداشتند اما بوسه قشنگ شیک باید گفت تنها خودش باشد آن پیر فشنگ!
به صورت کلی هر چه قدر دنیا و دنیاطلبی در افراد گوناگون عزیزتر باشد، میزان غبطه یا حسد بیشنر و بیشنر خواهد شد گرچه عموما غبطه است و حسد بهر هر چیز هویدا نمی‌گردد چرا که آرزوی نیستی و نابودی بهر ریز و درشت سایرین یک بحث ساده نیست. دین یکی از ابزارهای قدرتمند کنترل حسد بوده است و می‌باشد. همچنین حجم سرگرمی‌ها و نوع تربیت در سنین مدارس تا حدود زیادی بر میزان شکل‌گیری حسد و احیانا بروز انواع و اقسام جنایات موثر می‌باشند …
دوستان این که حسد بهر یک قوم و بهر غیر هیچ، نشان اولش تحریف دین و عقل بر پایه دین است چرا که بشر دو پا با یکسری صفات کاملا بارز و مشخص خلق شده است و خواهد شد مگر آن که ژن‌شکافی در زمان پیغمبر عزیز اسلام ابداع و در عین حال چشم‌بندی شده باشد چرا که به وضوح می‌توان حسد را در اقصی نقاط جهان کم یا زیاد مشاهده نمود …
ایران امروز نیز لبریز از حسد اغراق است اما بهر کوچک و بزرگ پا پا کوبند و این گشته است بهر اوضاع ناز ناز یک نشانش حسد است و عجب که دیگر مذهب و غیرمذهب نباید گفت جدا بهر ماتم سراسر عجب ای رفیق سراسر عجب!
این که گفته شد پیغمبر اسلام ناز فرموده‌اند بهر حسد؛ هزار یهود و یک غیریهود، روشن عرض نمایم که این نمونه‌ای است ز ظلم یک از هزار بهر یهود سراسر نگاه چرا که عقل ماتم ز نظم خاتم هیچ نباید گفت کجاست غرق تب‌سوز حاتم تا دست آخر زار زار بگویند کاش کاش نرم تب‌سوز دنیا چه کار!
نکته عیان قرآن بهر یهود زمان موسی آن است که حس و حال خوش‌نشان داشته‌اند بهر جنگ و درگیری که در پاسخ پیغمبر می‌گویند ما را ز جنگ و خونریزی چه کار و کذا کذا در حالی که یهود امروز بدو تاسیس تا همین حوالی حس و حالش سراسر جنگ بود باشد اغراق اما تیر و نیزه هیچ کم نساخت بهر کجا کجا جنگ قدرت دور و نزدیک ما را نگاه! یهود زمان محمد پیغمبر اسلام نیز با یهود امروز تفاوت داشته است چرا که هراس پیغمبر جدید بهر آن همه تحریف هزار هزار کجا و هراس شرم تقدیر این ملت امروز کجا که همزمان با گرمایش اعتراضات ایران تا چه حد ناز به دنبال اصلاحات حتی جزئی که بعید است گام برداشتند و هفته پس هفته گردهمایی فرمودند بهر ما چرا حیا گرچه زود انتظار است که ربط ز ربط بفرمایند سراسر شرم ابروی پیر فلان …

این که روضه امروز باز ماند ***** نباید گفت هیچ جز نمره ماند

گرچه شیر و فلک همه در کارند ***** تا عروس ز عدو بنازند چه ماند

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است