روضه آخر سال نباشد شرم فلان

0
رابطه تصویرسازی مردان با نوع پوشش زنان یکی از موضوعات جالب زندگی بشر است چرا که موجودی به نام زن نمی‌تواند بدون نگاه مرد ناز ادامه دهد و در عین حال همین نگاه می‌تواند نابود نماید هست و نیست سراسر هیچ زن! در حقیقت هیچکس نمی‌تواند انکار نماید که هر چیز در جای خود و در زمان خود بوسه دارد ناز ناز گرچه باز بفرمایند زود زود ای تحفه جان!
هر آنچه اشاره گرفته شد بعد هزار هزار تیر بود بهر جهل و نادانی باشد این هم نوبت شما بس که ندوخته بفرمایند تمام تمام؟! این همه نباید گفت جملگی ناز بود بهر لب‌تشنگی و ردمایگی اما سپاس و باز هم سپاس بهر بوسه جانم عشق ربنا! بنابراین سال تمام گشت و آخرروضه گشت هویدا تا زود بفرمایند رنگ حنا ز تو نیاید ای بوته سراسر محنا که ریشه ز خاک گرفته‌ای زار زار تا آینه بگیری چرا تنها وای وای!
این که گفتند زن حجاب و عیان چرا، نسخه جان بد نسرودند اما این بهر رضا نباید گفت چرا تنها شما؟! حجاب بهر خود زن علامت گشته است تا اول نبافند آره است و دوم آه نگیرد ز سر که نبودم جز مریم و لم یمسسنی شهر تا شاید کبریا خود بفرماید چرا نساختی چند جمله سراغ ای ماهی سراسر عسل چرا بس که ماهی زنده است و عسل شیره است بهر زنبور عسل …
لغت «حجاب» بسیار خام و نسنجیده انتخاب شده است چرا که عقل سراسر کمال و جمال همانگونه که تشخیص نمی‌دهد هیچ بهر نیش نگشته است ثواب، نوبت هم بفرماید چرا تنها خراب جان! این که شرم ساختن نباشد نرم تاختن جدا، بهر روضه نباید سرود که این هم نازروی شما بس که نپرسیده گشتی زانو چرا خراب! پس بیشتر بفرما صف سراسر هلاک تا بدانی ز ناقوس بهر که گفتند سراسر هلاک!
زن گر بداند لاک ناخن، خال فلان، رنگ ابروی قران و هزار هزار دیگر ندارد نرم عیان هیچ نگردد نسخه شرم و فلان گرچه رنگ مو باید گفت بوسه جان و هیچ نگفتن بهر رنگ طلا طلا هلاک سازد یک خراب جان! زن گر تشخیص دهد تنها رنگ مو مهره مار است و مابقی غنچه خواهد ناز ناز هیچ نگردد جز بوسه جان بس که ماتم نباید گفت چرا تنها یادبود یک لمس تسبیح سراسر بوسه جان!
جذابیت جنسی و روانی زن بهر چادر نیز نباید گفت کجاست چرا که خیابان نه تنها نیست آرامش جان بلکه شرم تقدیر است ای مونس حیا حیا این بار چرا چرا؟! پس چادر یک پوشش مناسب بهر اجتماع است چرا که حداقل مرد تصویرخراب گوید تصویر ندارم ز آن که دارد مسح ابروی کجا و چرا گرچه عصر امروز دیگر تمام ساخته است پرده‌بافی امان امان چرا که اقدس ز اکبر هیچ نباید گفت چرا تنها تو عیان عیان!
خلاصه باید گفت که زن هر چه دارد اول بهر خویش است و گر دانست هیچ ندارد گوید هیچ نباشم جز خرمای بخت زار تازه گر قسمت شود! عسل همان است که خانه گوید تازه نگاه و غیر گوید شرم لطفا ای تصویرخراب فلان تا روز و شب رنگ حنا و طلا بفرماید کدامش هست قسمت امروز جان …
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است