بوسه سالارسزا!

آزادی گروه‌ها و گرایشات گوناگون نمی‌تواند در راستای آسیب منافع جمعی تعریف گردد. به عبارت دیگر رنگ کردن با خاکستر نمودن تفاوت دارد چرا که عمر مامی‌ها بیش از هر چیز در معرض تفکرات و گرایشات مخاطره‌آمیز قرار می‌گیرند. بنابراین ضرورت دارد که آزادی گروه‌ها و گرایشات گوناگون در راستای ترویج مبانی متضاد با منافع خرد و کلان جامعه مورد تاکید قرار نگیرد.

بدیهی است که گروه‌ها و گرایشات کوچک به سادگی نمی‌توانند به صورت مستقیم اختلال و یا معضل خاصی خلق نمایند اما آیا می‌توان اثرات غیرمستقیم تفکرات و گرایشات افراطی را نادیده گرفت؟!

اثرات سنگین و ویرانگر چنین تشکل‌هایی عمدتا در نوجوانان و جوانان تجلی می‌یابند که به هیچ وجه مبارک نمی‌باشند. به عنوان مثال تزریق یاس و ناامیدی در نسل جدید بوسه است بهر تربت سرنوشت سیاه و احیانا تباه. بنابراین یکسری آزادی‌های ساده می‌توانند بسیار تلخ تعبیر شوند و برخی گرایشات خاص ترانه شوند بهر تقصیر این و آن!

عکس داستان یک نعمت است و به ویژه در جوار والدین یک خدمت بهر آغوش مادران چرا که بوسه قشنگ منت ندارد بهر آواز چنگ! پس بتوان سرود که بوسه سالارسزا گهواره است بهر خدمت من و تو ای مادرثواب تا بگردد عبرت این و آن قداره سوسن‌نماز!

بنده از یاد نمی‌برم که در وهله اول حرارت پول و در وهله بعدی شیرینی هدایا و خوراکی‌های گوناگون سپر شد بهر انواع و اقسام مخاطرات و آسیب‌های شیرافکن تا امیرسالار آن شود که باید شود!

به عنوان مثال تا چند سال دوشنبه‌شب‌ها در کلاس قرآن حاجاقا توانا و حاجاقا فیض شرکت می‌کردم در حالی که تمام هوش و حواس پول آخر جلسه و حواشی مجلس بود و انگار نه انگار که قرآن محل بوسه بود! حاجاقا توانا یک استاد خوش اخلاق قرآن فعال در بازار ساعت تهران بودند که دوشنبه‌شب‌ها دو الی سه ساعت از وقت گوهربار را اشغال می‌نمودند بهر درس دردانه شدن! عجیب است که عدم توجه بنده به درس کلاس یک روز و دو روز نبود اما هر چه بود توشه شد بهر عبرت این و آن!

به زبان ساده می‌توان بیان نمود که هر چیزی بتواند دوره بسیار مخاطره‌آمیز نوجوانی و جوانی را کم یا زیاد صراط مستقیم و احیانا بوسه نماید مصداق نعمت است گرچه هدف لزوما چنین مقوله‌ای نباشد. بنابراین معبد شائولین یا کلاس قرآن حاجاقا توانا مهم نیست بلکه خروجی بسیار مهم و سرنوشت‌ساز است تا نگردد منت مامی؛ خدمت این و آن …

پول همان گونه که می‌تواند بلا باشد نعمت نیز مصداق دارد! در بحث سالارپروری می‌توان پول را قطره قطره و بهر تشویق خوار نمود و در عین حال به هیچ وجه اجازه نداد که یک احمق به وسیله پول خاکستر نماید عزیزان آینده‌قشنگ را. بنابراین نحوه استفاده از پول در محضر استاد چیزی شبیه به چاقوست!

چند سال قبل بود که یک مامی دکتر پدری می‌فرمود و در ازای هر کار کوچک دلبند خود از حرارت پول استفاده می‌نمود در حالی که پس از مدت کوتاهی فرزند قشنگ را یک ربات پول‌شمار تحویل گرفت که برای تک تک وظایف خود در قبال خانواده پول طلب می‌نمود …

مدل خلق چنین دلبندی به مدل رباخواران شباهت داشت که برای هر چیزی عایدی و نفع ملموس طلب می‌نمود و بسیار اسپند داشت بهر تربیت عروس! شاید جالب نباشد اما حرارت پول می‌تواند به اژدهایی مبدل شود که همه چیز را به آتش کشد تا منت بزرگ بگردد تربیت عروس!

زر و سیم تیزی است بهر دردانه‌دست ***** مهر سالار خواهد این منت قداره‌دست