عالم‌پری و نکته‌های آواز!

0
تفاوت ساختارمحوری با فردمحوری زمین تا آسمان است چرا که ساختارمحوری به معنای فیلترینگ آزاد افراد در قالب یک، دو یا چند حزب است و در عین حال متصدیان به صورت دوره‌ای تعویض می‌شوند در حالی که فردمحوری به معنای بت‌سازی بهر عصمت رویایی است و در عین حال بذری است بهر جاه‌طلبی و قدرت‌طلبی بیکران بشر دو پا. بنابراین درود بر عقل و باز هم عقل که به راستی رسول خداست …
در حال حاضر انواع و اقسام ساختارهای حکمرانی در اقصی نقاط جهان قابل مشاهده می‌باشند در حالی که تنها چند ساختار بهینه و قابل تحسین پایه‌گذاری شده‌اند و در بین آن‌ها ساختار ایالات متحده از جذابیت خاصی برخوردار می‌باشد چرا که در آغوش ساختارمحوری فردمحور نیست تا معضلات بیشمار ناشی از انحصار قدرت هویدا گردد!
عدم انحصار قدرت در ایالات متحده بسیار جالب ریل‌گذاری شده است چرا که هر کس می‌تواند از کانال فیلترینگ دو حزب اصلی آمریکا عبور نماید و در نهایت بخت خود را در عرصه قدرت به آزمون بگذارد. اعجاب داستان اینجاست که تعویض افراد همانند تعویض شلوار است که به صورت مداوم عمو بهر عدو تغییر می‌نماید تا چشم نگردد نگین پادشاهی!
از نظر بنده تنها کشوری که در عصر حاضر بهتر است سوسیالیستی اداره شود چین است چرا که کنترل یک جامعه حدود 1.5 میلیارد نفری با عقاید و شرایط خاص به مراتب سخت‌تر از سایر کشورهاست و حتی هند نیز علیرغم جمعیت بالا دارای شرایط قومی و جغرافیایی چین نمی‌باشد که ساختار سوسیالی را مطلوب ارزیابی نماید.
امروز صبح CNN تیتری مبنی بر وضعیت فلاکت‌بار زندانیان در کره شمالی منتشر نموده بود که لزوما با مزه نیست چرا که در صورت تغییر محل تولد چگونه می‌توان فشار سنگین برده‌داری مدرن را در قاب تفکرات جناب مارکس دکتری قلمداد نمود؟!
اساسا انحصار قدرت فسادزاست و در عین حال بذر است پیرامون ظلم‌های بسیار. بنابراین مدل حکمرانی دستوری یک بحث است، فردمحوری و بدتر از آن بت‌محوری بحث دیگری است. به عبارت دیگر عدم تعویض افراد نه تنها کمال رنگ‌باوری نیست بلکه آینه‌ای است از پتک سنگین سرنوشت چرا که اصل همین است که هست معطر می‌گردد ز عطر دردانه‌عروس تا بگردد منت عالم‌پری صبح و شام هر یکی سه بار!
با توجه به ساختار ایران امروز بهتر است یک رهبر حداکثر برای چهار دوره 5 ساله انتخاب گردد و انجام رفراندوم (Referendum) برای دوره چهارم نیز ضروری ریل‌گذاری گردد. همچنین در قانون اساسی می‌توان تبصره‌ای جانمایی نمود که تصدی منصب رهبری برای بیش از 20 سال غیرقابل تصاحب چکش گردد! بنابراین به جز بحث رهبری که عموما نمی‌تواند بیش از 15 سال به طول انجامد بهتر است انحصار قدرت به طور کامل کنار گذاشته شود و ساختار جذاب دو حزبی برای همگان چکش‌کاری گردد تا هر کس می‌تواند و باز هم می‌تواند اداره امور را به عهده گیرد.
به عنوان مثال آقای رئیسی پس از تجربه یک فساد سنگین در آستان قدس به وسیله یکی از همکاران، به عنوان مسئول قوه قضاییه به منظور مبارزه با فساد انتخاب گردید و سپس منصب ریاست جمهوری را به آغوش کشید که پس از حدود دو سال همانند قوه قضاییه چپ و راست سامانه افتتاح می‌نمایند که یکی بهر آن یکی بالا و بالاتر می‌نوازند عبرت چیست!
به عنوان نمونه سامانه جامع تجارت می‌تواند به جهانیان عرضه گردد چرا که تایید یا عدم تایید را در هر کوی و برزن آوازه نموده است تا همگان بدانند دو زار بقال و چقال نیز هوشمندانه تحت نظر می‌باشد!

هنر را نگفتند ز خود گیر و بس ***** عدو را بگفتند ز خود مگیر و بس

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است