عزت رحمت

اتحاد چند پرچم لزوما خردمندانه نمی‌باشد چرا که سایه تجزیه قابل انکار نخواهد بود. بریتانیای کبیر در حسرت امپراتوری از دست رفته روزگار گذراند در حالی که مدل حکمرانی خود را حتی با اسکاتلند یکی نکرد. همچنین جدایی از اتحادیه اروپا را بسیار فرسایشی نمود در حالی که بخش عمده تولید ناخالص داخلی (GDP) این کشور خدمات است و پایه و اساس خدمات اعتبار می‌باشد.

تفاوت مدل حکمرانی انگلیس و آمریکا را می‌توان تنها در مجالس نمایندگان دو کشور مشاهده نمود؛ در انگلیس به دنبال یک چسبندگی و یکپارچگی نمایشی و احمقانه در مقابل همگان می‌باشند در حالی که در آمریکا به دنبال یک فضای آرام و خردمندانه بر روی زمین می‌باشند!

مواردی همچون هیجان، استرس، چسبندگی، تخلیه احساسات و احیانا تحقیر و تمسخر رقیب نمی‌تواند مناسب مجلس نمایندگان باشد در حالی که در فضاهایی همانند ورزشگاه‌ها بسیار جذاب و با مزه می‌باشد. خنده‌دار است که حتی نور زیاد می‌تواند تمرکز و به تبع آن تصمیم‌گیری را دچار اختلال نماید و در کمال حیرت کنگره ایالات متحده بزرگترین کتابخانه جهان است!

روزگار گذراندن در فضایی که به صورت شبانه‌روزی همه چیز پیمانه می‌گردد نمی‌تواند چرایی صغری و کبری داشته باشد. تشخیص رابطه بین ساختار سالاری آمریکا و پیشرفت چشمگیر این کشور یک امر پیچیده نیست اما قضاوت‌ها عموما به وسیله باورهای گذشته صورت می‌گیرد تا زمان حال. بحث جنگ جهانی دوم به هیچ وجه نمی‌تواند دلیل آقایی امروز آمریکایی‌ها باشد بلکه مدل فکری و ساختارهای متعدد قابل تحسین این کشور است که باعث شکوه و عظمت یک تفکر هزار ملیتی شده است.

اسرائیل به واسطه مدل حکمرانی خود نتوانست عایدی خاصی حاصل نماید تا بهانه عدم موفقیت یک یا چند گروه مخالف باشد در حالی که مدل حکمرانی که نمی‌تواند اتحاد داخلی خود را یکپارچه نماید نباید خط‌خطی همه چیز را مبارک فرض نماید. بدیهی است که در صورت سقوط رژیم ایران می‌توان تجویز نسخه جنگ داخلی را حداقل توسط اسرائیلی‌ها به واسطه یک عمر کینه انکارناپذیر دانست در حالی که این یکی نیز در راستای گذشته خط‌خطی می‌گردد! اساسا ایدئولوژی (Ideology) قوم برتر فلاکت است چرا که همه چیز پایان دارد!

از نظر بنده اسرائیل می‌توانست به جای قدرت سخت از قدرت نرم استفاده نماید و به سادگی مسائل مختلف را حل و فصل می‌نمود. به عنوان نمونه ورود و خروج به فلسطین و اراضی اشغالی یکپارچه نبوده است و در عین حال تنش و کشمکش یک موضوع اجتناب‌ناپذیر تعریف شده است در حالی که افسانه امپراتوری اورشلیم لزوما در قالب چند مهاجر قابل تعبیر نبود. به عبارت دیگر اعطای چند امتیاز ساده می‌توانست حداقل یکپارچگی داخلی اسرائیل و در عین حال ناقوس همه چیز نباشد!

نکته جالب اینجاست که بیان چنین افاضاتی کوچکترین تغییری در مخاطب ایجاد نمی‌نماید و بیشتر وقت تلف کردن است تا موارد دیگر همان گونه که پیش از این نیز این قبیل تجربیات با تمام وجود به آغوش کشیده شد! بسیاری از مسائل به وسیله جادوی روانشناسی قابل پیش‌بینی می‌باشند و این موضوع در عرصه‌های مختلف انکارناپذیر به نظر می‌رسد.

چند سال قبل بود که اولین پیش‌بینی ورزشی خدای روانشناسی پیرامون روند آتی باشگاه منچستریونایتد منتشر گردید و در کمال تعجب پس از انواع و اقسام تغییرات و خاک‌مالی سنگین‌ترین هزینه‌ها دقیقا پیش‌بینی ورزشی استاد محقق گردید در حالی که ظاهر داستان یک پیش‌بینی ورزشی بود!

مدل فکری افراد بسیار سرنوشت‌ساز است و شاید روزگاری اثبات گردد که حتی امواج ساطع شده از بشر دارای نیروهایی مشابه دست و پای افراد می‌باشند! مدل فکری آزاد و در عین حال سالار بیش از هر چیز به خود فرد سود می‌رساند در حالی که مدل فکری بسته و بی‌رحم باز هم بیش از هر چیز به خود فرد ضرر می‌رساند! پیچیدگی خلقت کماکان ناشناخته است اما تشخیص مواردی همچون ساختار هورمونی بدن جانداران یا هم‌افزایی یک ساختار باز همانند امواج مغز انسان نیست که آفتاب و مهتاب داشته باشد!

منت استاد بحثش جداست ***** عزت رحمت مکتبش معماست