ساختار انتخاباتی ایالات متحده به گونهای طراحی شده است که مفهوم دموکراسی را زیر سوال میبرد اما از لحاظ منطقی قابل تحسین میباشد. اساسا دموکراسی در تمام زمانها و مکانها قابل ستایش نیست و گاهی اوقات دقیقا برعکس عاملی است برای از هم پاشیدگی و در نهایت نابودی داشتهها. آمریکاییها در کنار هالیوود خود به وسیله نقش بازی کردن در سایر عرصهها در حال بازی با افکار میباشند. آقای ترامپ ممکن است بخواهد سناریو مرد دیوانه را کامل نماید که در این صورت پیشبینی ادامه داستان مشکل خواهد بود اما شرایط دنیای امروز به مراتب پیچیدهتر از چند سال قبل شده است.
ساختار انتخاباتی ایالات متحده به گونهای طراحی شده است که مفهوم دموکراسی را زیر سوال میبرد اما از لحاظ منطقی قابل تحسین میباشد. اساسا دموکراسی در تمام زمانها و مکانها قابل ستایش نیست و گاهی اوقات دقیقا برعکس عاملی است برای از هم پاشیدگی و در نهایت نابودی داشتهها. آمریکاییها در کنار هالیوود خود به وسیله نقش بازی کردن در سایر عرصهها در حال بازی با افکار میباشند. آقای ترامپ ممکن است بخواهد سناریو مرد دیوانه را کامل نماید که در این صورت پیشبینی ادامه داستان مشکل خواهد بود اما شرایط دنیای امروز به مراتب پیچیدهتر از چند سال قبل شده است.
اگر کرونایی وجود نداشت، ایالات متحده فاصله خود با سایر رقبا را بیشتر کرده بود اما با توجه به شرایط موجود بهتر است سکوت نمود و در عین حال پیوسته پیرامون سناریوهای گوناگون صحبت نکرد.
ایران چپ یا راست در نهایت میتواند همانند سالیان سپری شده رفتار نماید. بدیهی است که ساختارهای فعلی نمیتوانند گشایش خاصی در روندهای سپری شده ایجاد نمایند. به همین دلیل پیگیری یکسری اصلاحات گسترده در بخشهای گوناگون ضروری به نظر میرسد. در حقیقت بخشهای مختلف کشور عموما تعطیل هستند اگرچه باز باشند!
شاید کلیشهای باشد اما همه مسائل امنیتی نمیباشند. بحث نقدینگی میتوانست بسیار خاص و تحسین برانگیز حل گردد در حالی که عمق برخی معضلات اقتصادی افزایش یافت. وجود تفکرات به بلوغ نرسیده اولین عاملی است که مانع پیشرفت و توصعه کشور میباشد. به عنوان مثال چند سال قبل کلیدواژهای به نام اقتصاد مقاوتی در دستور کار قرار گرفت در حالی که عملا استراتژی جدیدی را معرفی نمیکرد.
فضای کشورهای توسعهیافته و خصوصا آمریکا به گونهای است که نقد و نظریهپردازی پیرامون راهکارهای گوناگون به صورت کاملا جدی دنبال میشود. در ایران امروز میتوان انواع و اقسام پروژهها و داستانها را شماره نمود که پس از چند سال ناکارآمدی کم یا زیاد آنها به اثبات رسیدهاند. در همین بحث اقتصاد مقاومتی شاید تلخ باشد اما واقعیتها گوارا میباشند؛ به راستی چرا انبوهی از اساتید، دانشجویان، خبرنگاران و … به تمجید و تحسین کلیدواژه مذکور پرداختند و این موضوع به چه دلیل نقد نگردید؟
طرح کلیدواژه اقتصاد مقاومتی به احتمال زیاد به منظور تحریک بخشهای مختلف کشور برای تمرکز بر فعالیتهای اقتصادی و مسائل مرتبط صورت گرفت و در عین حال خلق ایدهها و نظریههای تکمیلی در حالی که به واسطه ساختارهای بسیار ضعیف کشور، تقریبا هیچکس به نقد مکتب مذکور نپرداخت. عدم نقد مکتب پیشنهادی یک امر کاملا عقلانی بود اما تمجید و تحسین مکتب مذکور یک امر جالب نبود. لازم به ذکر است که بنده نظر شخصی خود را اعلام نمودم و بدیهی است که میتواند جهتدار بوده باشد یا صادقانه!
به یاد دارم که در ترم آخر دوره کارشناسی، 2 درس را برای معرفی به استاد نگه داشته بودم. پس از مراجعه به بخش آموزش دانشکده، بحث درج یک صفر در کارنامه بنده به دلیل عدم حضور در امتحان پایانی ترم سوم دوباره باز شد و به دلیل تغییر مدیر گروه نیاز بود صفر موجود در کارنامه حذف گردد تا ترم چهارم مشروطی اعلام نگردد و به تبع آن درس حسابداری حذف نگردد تا …!
پس از مراجعه به استاد مربوطه در کمال تعجب متوجه شدم که بزرگ ما تازه میخواهد چند جمله تحسین و تمجید را به ما هدیه نماید! بنده در نهایت به ایشان گفتم که اولا این موضوع چیزی نیست که انرژی خاصی حرام نماید. ثانیا برخورد شما و دانشکده با دانشجویی که در دوران کارشناسی خود سه کتاب تخصصی نوشته است قابل تحسین بود چرا که حتی اعطای یک تقدیرنامه بیارزش هم در دستور کار قرار نگرفت.
در مجموع نمره صفر ما در معدل نهایی لحاظ گردید و به جای داستان معرفی به استاد، به واسطه 3 درس باقی مانده یک ترم دیگر کسب فیض را در دستور کار قرار دادم!
تصمیمگیرندگانی که حاضر نیستند یک داستان ساده را برای دانشجوی خود حل نمایند میخواهند سرنوشت یک ملت را چگونه تحلیل نمایند؟! در حقیقت ساختار اجازه میدهد که همه چیز آسمانی تداعی گردد در غیر این صورت هر فردی میتوانست پختگی بسیاری از رویکردها را مورد سنجش قرار دهد. استادی که خودش منتقد است و بالا و پایین اظهار فضل مینماید نمیتوانست در ساختار یک کشور پیشرفته همه چیز را به دیگران نسبت دهد.
۱ دیدگاه
ریاضی ستارهدار ما دقیقا ی حذف تکدرس ساده بود. من قشنگ یادمه مهلت حذف تکدرس تا آخر روز چهارشنبه بود من هفته بعدش پاشدم رفتم درسو حذف کنم
آموزش گف برو پیش مدیر گروه و مدیر گروهم اولش گف نه و … بعد کشدار شد. در نهایت بعد نرفتن سر جلسه، گف برو نامه پزشک بیار!
این داستان کش پیدا کرد تا مدیر گروه عوض شد. دیگه کسی چیزی به ما نگفتو و منم درسمو پاس کردمو و گفتم ولش حالا اصلا ی صفر تو کارنامهم.
تا رسید به فارغالتحصیلی و … که به ما فرمودن دوباره باید پاسش کنی!