عینک اهورایی!

0
عقد قرارداد با شرکای خارجی به منظور تامین منافع مشترک می‌باشد. بدیهی است که هر طرف به دنبال حداکثر نمودن سود شخصی خود می‌باشد. قرارداد همکاری 25 ساله ایران و چین بیشتر یک تهدید است تا فرصت اما ریسک کردن بخشی از زندگی می‌باشد. به همین دلیل می‌توان به حداکثر نمودن عایدی فکر نمود.
اعتیاد به برخی رویکردها در بلندمدت می‌تواند ویرانگر باشد. عبرت از اشتباهات گذشته همواره میسر نمی‌باشد چرا که چراغ عقل نمی‌تواند برای همیشه روشن بماند. در مجموع مرور روندها لزوما خوشایند نمی‌باشد چرا که دیگر نمی‌توان همه چیز را آسمانی دید.
در حال حاضر ایران امروز می‌تواند حداقل در 3 معضل از تجربه و توان مستشاری چینی‌ها استفاده نماید که عبارتند از: مدیریت قابل تحسین نرخ ارز، تحول در صنعت خودروسازی و تغییر استراتژیک در بخش ریلی.

مدیریت قابل تحسین نرخ ارز

نرخ ارز یکی از فاکتورهای حیاتی می‌باشد. بازی با نرخ ارز همانند بازی با آتش است چرا که هر لحظه ممکن است حرارتش را به همه چیز هدیه دهد. مدل بازی جمهوری اسلامی همانند مدل ونزوئلا است نه مدل قابل تحسین امپراتوری چین. بازی فرسایشی و بدون پشتوانه با نقدینگی و نرخ ارز در نهایت دستاوردی به همراه نخواهد داشت در حالی که کشور چین هم مدل خاص خود را در بحث کاهش ارزش پول ملی دنبال می‌نماید.
نکته جالب اینجاست که در موضوعات مختلف می‌توان نقص‌های سایر مدل‌ها را در کشور مشاهده نمود در حالی که مزیت‌ها عموما قابل اتکا نمی‌باشند! به عنوان مثال ساختار غیربازاری مورد تاکید قرار می‌گیرد در حالی که تخصیص موارد مختلف بسیار ضعیف صورت می‌گیرد! در حقیقت از یک طرف بهره‌وری بسیار پایین مورد تاکید قرار می‌گیرد و از طرف دیگر همه چیز به دلالان مرتبط می‌گردد!
به عبارت دیگر جهان سوم به دلیل دوراندیشی حیرت‌انگیز خود محکوم به فناست در حالی که همه چیز پیچیده نمی‌باشد. روش آزمون و خطا بسیار بچه‌گانه می‌باشد. در بحث یارگیری بهتر است کمی متمایز عمل گردد. در قرارداد 25 ساله با جمهوری خلق چین می‌توان از پتانسیل‌های این امپراتوری استفاده نمود تا فروش یا اجاره خاک و آب مملکت.

تحول در صنعت خودروسازی

صنعت خودروسازی چین شاید در نگاه بسیاری از افراد پیشرفته نباشد اما نوع ریل‌گذاری چینی‌ها در این صنعت بالا و پایین ندارد. زمانی که محصولات برندهای مطرح جهان را در یک چشم به هم زدن و با قیمتی به مراتب پایینتر تولید می‌نمایند دیگر نمی‌توان با نگاه تحقیر به صنعت خودروسازی چین نگریست. بنابراین می‌توان صنعت خودروسازی کشور را به وسیله چینی‌ها متحول نمود.

تغییر استراتژیک در بخش ریلی

بنده در کتاب «تورم یا حباب تورمی؟» به داستان ریل‌های بخش حمل و نقل کشور اشاره کرده‌ام که ریل‌های بارگذاری شده عموما برای قطارهای دارای سرعت در حدود 100 کیلومتر بر ساعت قابل استفاده می‌باشند در حالی که ریل‌های مورد استفاده برای قطارهای تندرو به طور کامل متفاوت می‌باشند. بدیهی است که ایران امروز هم به دنبال قطارهای تندرو خواهد رفت در حالی که مجبور خواهد بود ریل‌گذاری جدیدی را با انجام هزینه‌های جدید در دستور کار قرار دهد. موضوع اصلی مباحث مالی است چرا که در سال‌های متمادی هزینه احداث خطوط راه آهن در ایران سرسام‌آور بوده است و کماکان این داستان ادامه دارد. تاسف اصلی اینجاست که چنین هزینه‌های سنگینی بر همگان تحمیل می‌شود در حالی که بزرگان می‌دانند داستان چیست اما گذران وقت را مطلوب‌تر قلمداد می‌نمایند.
خبر ساخت قطار تندور با سرعت 600 کیلومتر بر ساعت توسط چینی‌ها مدتی قبل در رسانه‌ها منتشر شد. بحث بنده اینجاست که چرا نباید از ظرفیت متمایز این کشور در این حوزه استفاده نمود.
درک برخی مسائل به هوش و استعداد خاصی نیاز ندارد اما به هر دلیلی عقل ناقص نمی‌تواند همه چیز را تحلیل نماید! به عبارت دیگر می‌توان همه چیز را با عینک اهورایی مشاهده نکرد تا شاید طعم آش اهورایی نگردد!
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید