نسل سوخته و نسل‌های خوشحال!

0
در دوره فعلی، بهره بردن از درآمد بیشتر و بیشتر یکی از مهمترین مولفه‌های زندگی مطلوب به شمار می‌آید. یکی از مشهورترین داستان‌های نسل دهه شصتی، نسل سوخته بودن است اما تنها کمی دقت می‌تواند همه چیز را روشن نماید!
در جامعه‌ای که پول و پس‌انداز همه چیز است، به سادگی می‌توان درک نمود که به واسطه استخدام نسل دهه شصتی در مشاغل گوناگون و به تبع آن خرید دارایی‌های سرمایه‌ای همچون خانه و اتومبیل، تنها به وسیله یک انباشت سرمایه عادی، حداقل بخشی از نسل سوخته به باشگاه میلیاردرها پیوسته‌اند! نسل فعلی به جز برخی گروه‌های مشخص آن همچون فارغ‌التحصیلان رشته‌های پزشکی، خودشان به خودی خود هیچ چیز نیستند چرا که اولا یافتن یک شغل همانند نسل سوخته نمی‌باشد و شرایط به مراتب بدتر شده است، ثانیا تورم شکاف کاملا محسوسی بین نسل دهه شصتی و نسل‌های پس از آن ایجاد نموده است.
در حال حاضر بسیاری از مشاغل پوچ و فرومایه دولتی و شبه دولتی فاقد ظرفیت خالی می‌باشند. مشاغل آزاد هم بسیار اشباع می‌باشند چرا که در نبود صنعت، بسیاری از افراد به واسطه‌گری روی آورده‌اند در حالی که پیشرفت کسب و کارها باعث اصلاح ساختار توزیع و به تبع آن رقابت بی‌رحمانه عرضه‌کنندگان کالاها و خدمات شده است.
گاهی اوقات بهتر است نسبت به برخی سخنان سکوت نمود و حتی به قول قرآن، به شخص گوینده سلام و درود فرستاد اما چگونه می‌توان آزادی مسخره دوره فعلی را یک امتیاز نسبت به یک دهه قبل دانست! در حقیقت نسل قبلی هم همین سطح از آزادی را لمس نموده است اما خودنمایی آزادی دهه شصتی‌ها همانند نسل‌های بعدی نبوده است. همین!
نسل‌های بعد از دهه شصت از مزیت‌های متعددی بهره می‌برند اما شاکر نیستند! به عنوان مثال هر چیزی بهتر است همانند طبیعت به صورت چرخشی باشد اما از آنجایی که سطح درک و فهم برخی افراد بسیار بالاتر از سایرین می‌باشد، نمی‌توان قابلیت‌ها و توانایی‌های چنین توانگرانی را نادیده گرفت. به همین دلیل می‌توان در کمال آرامش برای همگان مشق نمود که دیگر نباید احساس وظیفه نمود تا پس از چند دهه هنرنمایی، نسل‌های بعدی هم بتوانند خودشان را محک بزنند و در عین حال دستاوردهای تاریخی بزرگان را بازآفرینی نمایند اما خامی نسل‌های بعدی به گونه‌ای است که نمی‌توان هر انشایی را عملیاتی نمود! در مجموع به منظور انجام وظیفه در نظام مقدس جمهوری اسلامی نمی‌توان با عینک شکسته به دنبال جایگاه خالی بود چرا که همه صندلی‌ها رزرو شده‌اند و دهه شصتی‌ها نیز آخرین رزروها را در سامانه به ثبت رسانده‌اند!
یکی دیگر از مزایای نسل‌های بعدی، بهره بردن از برنامه‌ها و جشنواره‌هایی است که وجودشان یک نعمت بزرگ می‌باشد چرا که یک جامعه را تشنه می‌نمایند تا در نهایت خاص بودن و اسطوره بودن خود و همکارانشان را به نمایش بگذارند در حالی که بزرگترین دستاوردشان استعدادیابی و تزریق امید به همگان می‌باشد! به عنوان مثال اسطوره‌ای همانند احسان علیخانی با برنامه خود، تمام درهای بسته را می‌گشاید و به همگان یاد می‌دهد که اسطوره شدن تنها با تلاش و کوشش میسر می‌گردد!
از دیگر مزیت‌های نسل‌های بعدی دهه شصت، بهره بردن از مامی‌ها و ددی‌های سانتال مانتال می‌باشد که هر یک برای خودشان الهه‌ای می‌باشند! بدیهی است که علاقه شدید نسبت به فیلم‌های ترکیه‌ای، رنگ بسیاری از نزدیکی‌ها را سفید می‌نماید و به تبع آن تفکرات مثبت به یکی از فاکتورهای راهگشا مبدل می‌شوند!
گاهی اوقات به هر دلیلی نمی‌توان تغییر خاصی ایجاد نمود اما هر چیزی دلیلی دارد. نمی‌توان همواره تنها خود را دید در حالی که نسل‌های بعد از دهه شصت همه چیز را به چشم دستاورد دیده‌اند!
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید