پدر

1
ای پدر ای مخزن الطاف و ذات پاک حق ***** چشم تو در منظرم زیباتر از رنگ شفق
ای که عمرت را به پای چون منی انداختی ***** هر کجا پیروز گرداندی مرا خود باختی
بوی عطرت در تمام تار و پود خانه هست ***** در دلِ تنهایی و دردم پدر را شانه هست
موی تو همچون زمستان و کلامت چون تَموز ***** نام تو سنگین و مستاصل شده علم عَروض
عاشقی در محضرت همچون غلامی دون و پست ***** من ندارم صحبتی اما فدایت هر چه هست
ای پدر زیباترین تصویر در این کائنات ***** از وضوح طینتت آیینه گشته ماتِ مات
ای که از یُمن قدومت مفتخر باشد تراب ***** صوت روح‌انگیز تو مانند اصوات رَباب
یک غلامم رو سیاهم بی سر و پایم ولی ***** من مدد میخواهم از تو بعد مولایم علی
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

سید معین آرامیان

سید معین آرامیان (مات) شاعری نه چندان قدیمی است که هر روز فقط برای همان روز می‌جنگد تا بیش از پیش معمولی باشد. اعتقاد ایشان بر این پایه استوار است که خدا دقیقا بعد از ناامیدی از آخرین انسان در افکار ما ظاهر می‌شود اما این موضوع به معنای آن نیست که حضور ندارد بلکه در قعر تاریکی نیز مشتاقانه منتظر درخواست کمک ماست. به قول شاعر: «عشق یعنی وسط قصه تاریکی‌ها-کسی از در برسد نور تعارف بکند***او خداییست که هر روز مرا می‌بخشد-قول داده وَ محال است تخلف بکند.»

۱ دیدگاه

  1. امیر بهلولی
    امیر بهلولی روی

    بعضی شعرا رو باید تحسین کرد و بعضی شعرا رو باید تحقیر کرد. شعری که نه وزن داره نه قافیه دیگه شعر نیس چیز دیگه‌س!
    طرف یسری حرفا رو عین نثر چیده بغل هم حالا با معنی یا بدون معنی بعد چپ و راس میگن شعر نو!
    بدبخت شاعرای بزرگ ما چه قد با وزن شعر میگفتن. جالبه دقیقا توی دوران فلاکت خیلی چیزا حتی شعرامون هم جهان سومی شدن!
    به نظر من، شعر پدر آقای آرامیان قابل تحسینه …

یک پاسخ قرار دهید