معدنچیان قهرمان

0
این شعر از حقیر تقدیم به روح پرفتوح معدنچیان قهرمان …
صورتت همچون شب یلداست غوغا می‌کند ***** عمق مظلومیتت خون بر دل ما می‌کند
یک هزار و صد مسافت در دل داغ زمین ***** خانه‌ات آباد، بر این حجم غیرت آفرین!!!
زندگی کردی درون معدن و خروار خاک ***** پس تو را از ظلمت و تنهایی قبرت چه باک
مرگ تو این روزها همواره کابوس من است ***** قلب من می‌گیرد انگاری درون معدن است
انفجاری سخت بود و کار دست یورت داد ***** لا مروت کارگرها را چه راحت قورت داد
چند روزی می‌شود بابا نمی‌آید دگر ***** باز هم یک مادر و فرزند با خون جگر
همسری کز داغ مردش رنگ رخسارش سفید ***** باز هم این دولت بن‌بست در نقش کلید
باز هم فریاد مظلومی که هر دم باخته ***** با حقوق چند صد تومانی عمری ساخته
باز هم تف بر سیاست‌های اصلاح و اصول ***** ای که می را می‌خوری همواره طاعاتت قبول
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

سید معین آرامیان

سید معین آرامیان (مات) شاعری نه چندان قدیمی است که هر روز فقط برای همان روز می‌جنگد تا بیش از پیش معمولی باشد. اعتقاد ایشان بر این پایه استوار است که خدا دقیقا بعد از ناامیدی از آخرین انسان در افکار ما ظاهر می‌شود اما این موضوع به معنای آن نیست که حضور ندارد بلکه در قعر تاریکی نیز مشتاقانه منتظر درخواست کمک ماست. به قول شاعر: «عشق یعنی وسط قصه تاریکی‌ها-کسی از در برسد نور تعارف بکند***او خداییست که هر روز مرا می‌بخشد-قول داده وَ محال است تخلف بکند.»

یک پاسخ قرار دهید